یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

تجربه

جونم براتون بگه من کلا آدم جدی هستم . از ماشین سواری هم دل خوشی ندارم .

بخاطر تصادفاتی که کردم همش موقع ماشین سواری مضطربم و حواسم به جلو هست.


. وای به حال وقتی که با راننده رودر وایستی نداشته باشم .


عملا اون بیچاره رو سرویس میکنم . شده بخاطر همین مسایل از


رفتن به جایی که مسیرش دوره منصرف شده باشم .

اینا رو داشته باشین تا دیشب . دیشب باید


جایی میرفتم اونم تو اوج ترافیک ساعت 6 بعد از ظهر ( در تهران همه ساعتها اوج ترافیکه) راه هم دور


و طبق تخمین من باید دوساعتی تو راه باشم .

از همون اول کار دنبال راه های فرار گشتم . نبود .نشد . گریز ناپذیر بود .


  زنگ زدم آژانس . خدا خدا میکردم بخاطر راه دور ماشین ندن .

دادن و 3 دقیقه بعد ماشین آماده جلو در بود .


  خودمو سپردم به خدا و سوار شدم .

آقا از همون لحظات اول با راننده شروع به گپ زدن کردیم و کلی خندیدیم و حرف زدیم و تبادل اطلاعات کردیم.


   میگفت کارش مشاوره است و در مرکز مشاوره کار میکنه (راست و دروغش با خودش)


  از عرفان ، زنش ، کارش ... همه چی


حرف زدیم . البته ادم سنگینی بود جالب اینجا بود که حتی یه بار هم تو آینه چشم در چشم نشدیم


که بگم نظر بدی داشت ولی به نظرم دستی در روانشناسی داشت که من قه قهه میزدم با حرفاش .


حالا فک کنید هیشکی هم نه من . نفهمیدم کی رسیدم . بعد که پیاده شدم گفتم یعنی من بودم .


چی شد . خلاصه دیشب اصلا حس بدی به ماشین سواری نداشتم . یه چیز جالب که هر دفه باهاش


میخندیدم این بود که وقتی میخواست بگه عرفان و انسانیت و خوبی همه جمع کرده بود

تو کلمه رو*حا*نیت.


  بعد هم دو ساعت تو ضیح میداد نه اون منظورم اینه . هر چی هم گشتیم کلمه جایگزین


پیدا نکردیم.

نظرات 5 + ارسال نظر
آرین سه‌شنبه 7 آبان 1392 ساعت 08:38 http://aryantt.persianblog.ir

سلام خانه نو مبارک. چند ؟ پول پیش و اجاره و اینا ؟!

پس کلی از سفر با ماشین در ترافیک تهران لذت بردین. خداییش آدم خوش مصاحبت نعمتیه اینجور وقت ها

به قیمت گرفتم . راضیم. اره واقعا ترسیدم ازش شماره بگیرم که هر دفه باهاش برم اما واقعا نفهمیدم چطور رسیدم

کزت بانو سه‌شنبه 7 آبان 1392 ساعت 00:08

راستی من نبودم تو لیست رفقا ! فکر قلب نازک ما هم باشید!

کوزت جان پدرم دراومده نصف هم نشد و دونه دونه وارد میکنم . مهلت بده دختر . کاش میشد همه رو یه جا وارد کرد. مگه اسباب کشی راحته اونم دست تنها. فک کنم یه ماهی درگیرم

دیگرمن دوشنبه 6 آبان 1392 ساعت 20:42 http://deegari.blogfa.com

چرا تغییر محل دادید؟

شما دیر به دیر به بلاگفا سر میزنید . نمیدونید چه بلایی سر ما معتادان به وب اومده.

مریم دوشنبه 6 آبان 1392 ساعت 20:06 http://neveshtehayegahbegah.persianblog.ir/

خونه نو مبارک باشه سلام دوست جونم خوبی ؟ خوشی ؟ سر نمی زنی ؟

سلام خوش اومدید شرمنده یه خورده گرفتار بودم به دوست خوبی مثل شما مگه میشه سر نزد

کزت بانو دوشنبه 6 آبان 1392 ساعت 16:32

ولی من عاشق ماشین بازیمممممممیک خاله دارم درست عین شماست ، فقط از اول تا آخر دعا میخونهخوشحالم خوش گذشته بهتون

ممنونم . خیلی خوش گذشت اصلا نفهمیدم .برام تجربه جدیدی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد