یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

دزد

سه هفته قبل، پسر خواهرم که با مادر من ،مادر بزرگش زندگی میکنه ساعت 12 شب به خونه برمیگرده،کفشاش رو پشت در درمیاره و وارد خونه میشه.خونه مادرم آپارتمان نیست،خونه شخصی هست دو طبقه،خلاصه به دل خوش و خرم میره بخوابه.صبح که بیدار میشه و میره سراغ کفشش،نبوده،نه تنها پشت در نبوده،بلکه به کل نبوده،هی اینطرف و آنطرف میگردن،دیدن همه چیز هست فقط کفش آقا نیست.

دو روز بعد ،مادرم میخواسته بیرون بره،عصای مجلسیش رو که پنجاه تومان قیمت داشته،در راهرو پیدا نمیکنه،هر چی هم میگردن پیدا نمیشه.

به این نتیجه میرسن که دزد تا پشت در خونه اومده و تو نیامده.خلاصه از همسایه ها پرس و جو میکنن و میبینن آپارتمان ها رو  دزد زده ،تقریبا هر شب یک آپارتمان.

از اون به بعد قفل درها رو عوض کردن و قرار شده تمام درها رو قفل کنن.

حس خیلی بدیه که بدونی یه آدم غریبه تا پشت در اتاقت اومده ،بدتر از اون این که بدونی به حریم خونه ات تجاوز شده،یه آدم غریبه وارد خونه ات شده.

در کلانتری هم گفتن،حتما کار یه آشنا بوده. البته من از وقتی یه دختر بچه 8 ساله بودم و دزد همین خونه مارو زد و چند تا فرش برد،این جمله رو میگفتن.

خلاصه حالا معلوم نیست آشنا بوده یا غریبه،اما قطعا دزد بوده.


من

امروز رفتم فیلم    من     رو دیدم،اول تعجب کردم مگه میشه کسی هر شب پیتزابخوره و هیکلش اینجوری باشه،بعد فهمیدم جریان چیز دیگه ای هست.خلاصه بد نبود.موضوع جالب و نوی داشت.

فیلم سایه های موازی به نظرم میومد شباهت عجیبی به کتاب      پر      جناب ماتسین داره،همش میفهمیدم شبیه یه کتابی هست،اسمش یادم نمیامد.

اینم گفتم که ناگفته از دنیا نرم.