ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 |
از وقتی بچه ها بزرگ شدن حتی برای رد شدن از خیابان هم اتفاق نظر نداریم،چه برسه رفتن به سفر و تصمیمات دیگه ،هر کدوم ساز خودشون رو میزنن. خسته از گفت و گوها امروز بعد از نهار تنها زدم بیرون،مخصوصا مترو رو انتخاب کردم.مترو سواری در عید خیلی بامزه است ، برعکس وقتای دیگه که بیشتر کارمندا با لباس فرم هستن و قیافه های خسته،تو عید با لباس های رنگی و بصورت خانوادگی .تقریبا همه شاد هستن و میخندن،بودن باهاشون خیلی خوب بود .حتی اگر نمیفهمیدی به چی میخندن خنده ات میگرفت.
تقریبا همه جا باز بود ،دلی سیر گشت و گذار کردم،تنهایی.
یه کشف جالب کردم،یه ایستگاه هست به اسم شهید همت،نه کسی سوار میشه نه پیاده،یه بار باید پیاده شم ببینم چه خبره،نکنه وسط اتوبان زدن کسی نمیتونه بیاد و بره.
اومده بودم بگم سال نو مبارک،انشاالله سال خوبی داشته باشید.یه آب و جارو هم بکنم و برم