یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

آشپزخانه اوپن

#داستان کوتاه

دیروز عصر پسرم از سر کار به منزل ما اومد.منزل ما خونه قدیمی هست ولی بسیار محکم‌و قابل زندگی.به خواست من آشپزخانه رو تغییر ندادیم.در نتیجه یک آشپزخانه بزرگ ولی بسته داریم.برای من که صبح ها به سحر خیزی عادت دارم خیلی مناسبه.میرم اون جا.درو میبندم.تی وی رو روشن میکنم و صبحانه میخورم.بعد به رتق و فتق کارهای آشپزخانه مشغول میشم.ظهر که میشه نمازم رو همون جا میخونم.راستی کلا نماز خوندنم همون جاست.نهار و شام هم همون جا میخوریم.یه جورایی پادشاهی میکنم.چون وقتی در بسته است مزاحمتی برای کسی ندارم.نه برای همسر که عادت داره سریالای آی فیلم و فیلمای شبکه نمایش رو چند بار در طول روز ببینه.نه برای پسر کوچیکه که روزها خوابه و شب ها درس میخونه.

داشتم میگفتم پسر بزرگه اومده بود.برامون یه کم‌میرزا قاسمی آورده بود.بعد هم شروع کرد به تعریف که ملی خیلی زحمت کشید سر این غذا.

مثل مادر شوهرای خوب شروع به تعریف از غذا کردم و با به به و چه چه خوردم.

داشتم فکر میکردم چرا وقتایی که من آشپزی میکنم بچه ها سر سیری میخورن.نکنه فکر میکنن غذاهای من با اجی مجی درست میشه؟یا دماغم رو میچرخونم پخته میشه.

ای دل غافل.فهمیدم کار کار آشپزخانه اوپن هست.در تمام مدتی که من میرزا قاسمی میپزم چون در بسته است و هواکش میکشم.بوی غذا به داخل خونه نمیاد.بچه ها و همسر هم نمیبینن که چند ساعت کار میبره.و با این‌پای مشکل دار کنار گاز ایستادم.

ولی وقتی که تو خونه های امروزی و آشپزخانه اوپن کار میکنی از همون اول  بوی پیاز داغ و سیر داغ چشم و چار بقیه رو درمیاره.در نتیجه وقتی غذا سر میز میاد بقیه با آشپز هم حسی دارن.قدر کارش رو میدونن.

از اون روز شدم طرفدار آشپزخانه اوپن.حالا حاضرم تمام سلطنتم رو با آشپزخانه اوپن عوض کنم.

نظر شما چیه؟

(داستان تخیلی و براساس دیده ها و شنیده ها)

نظرات 1 + ارسال نظر
مینو یکشنبه 6 اسفند 1396 ساعت 20:52 http://Milad321.blogfa.com

نه سهیلا جان..ربطی به اشپزخونه اپن نداره.در کل جوانها خیلی بیشتر حواسشون به همسرشون هست و قدر میدونن.بستگی به اینم داره که هر فردی چقدر کارهاش را به اصطلاح به رخ بکشه.خانم هایی را میشناسم که اگه یک چایی دم میکنند با جزییات طوری برای اطرافیان تعریف میکنند که فکر میکنی کوه جا بجا کردند.دیدم که مثلا میگن وای این کتری هم که جرم گرفته بود.دو ساعت سابیدم.فشار اب کم بود یک ساعت گرفتم زیر شیر اب.ده بار فندک زدم تا گاز روشن شده.پیچ گاز سفت شده بوده.قوری را اول گرم کردم.چای خشک را یک دور شستم.دو تا پر بهار نارنج انداختم داخلش و....

بله.حالا من انداختم گردن آشپزخانه اوپن.ولی اصل ماجرا همینه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد