یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

چه خبرتونه؟

سلام،روز و شبتون بخیر 

اومدم بگم،به این قاب جادو اعتماد نکنید، چند وقت پیش،یه بنده خدایی فوت کرد،همه ازش فیلم و عکس گذاشتن،از اون طرف،یه عده بد گفتن ازش،نه اینور شورش کنید،نه اونطرف.

طرف یه صفت برجسته داشته،یا نویسنده خوبی بوده،شاعر خوبی بوده،طنز نویس خوبی بوده،دیگه قول نداده که تو همه زمینه ها خوب باشه،صفات منفی هم داشته،که دیگه چون رفته،به خودش و خدای خودش مربوطه. به فضای مجازی دل نبندید،اعتماد هم نکنید.

تا بدرودی دیگر،خداحافظ.

نگارش پارسی را پاس بداریم.

سلام.

عنوان متن:

نگارش فارسی را پاس بداریم


رشته تحصیلی من هیچ ربطی به ادبیات فارسی نداره.ولی همیشه عاشق ادبیات بودم.کلاس اول رو که تموم کردم، یکی از بستگان که بچه هاش بزرگ شده بودن  ، یه کتابخانه کوچولو پر از کتاب های کودک بهم هدیه داد.سه ماه تابستان کتاب ها رو خوندم و دوره کردم.همینجوری بود که تبدیل به یک کرم کتاب واقعی شدم.در اثر تمرین زیاد تندخوان شدم.پسرم وقتی کوچک بود ، میگفت مامان: عکس هاش رو نگاه میکنی؟کلی از دستش میخندیدم ، وقتی میدید کتاب هیچ عکسی نداره.خلاصه تا رسیدیم به حالا که پنجاه و چند ساله هستم.اوایل که وارد دنیای مجازی شده بودم  ، از دیدن غلط های دیکته ای و عدم علامتگذاری خل میشدم.فکر میکردم اینا دوران دبستان رو چه جوری گذروندن.بعد اومدم بیخیال جریان بشم.چون چند بار تذکر دادم و طرف ناراحت شد.حالا یاد گرفتم یه جمله در پاسخ طرف بنویسم و کلمه درست رو توش بنویسم.شاید افاقه کرد.اگر عکس العمل نشون ندم  ، بعدها خودم دچار شک میشم کلمه درست کدومه؟یکی از چیزهایی که در متون ما هست عدم علامتگذاری درست  هست .طرف تو چت یه جمله مینویسه.نه نقطه داره نه علامت سوال.ناچار ازش میپرسم خبری بود یا سوالی؟

وقتی شما صحبت میکنید،در واقع درمحاوره لحن شما نشون میده جمله چه حالتی داره.ولی در نوشتن بدون علامتگذاری ،  طرف گیج میشه.فکر میکنم یکی از چیزهای خوبی که برای ما ایرانی ها مونده ،  همین زبان و نوشتار فارسی هست. کاش یادمون باشه که پاس بداریمش.

پ.ن:پسرم میگه : مامان وقتی نوشته های شما رو میخونم خسته میشم.

من:ای بابا.چرا؟

پسرم:همش نقطه ، ویرگول و علامت سوال.هی باید وایسم.دوباره شروع کنم.

و من سوت زنان در افق محو شدم.

تهدید

پادکست های آقای سپهر خدابنده رو گوش میدم.پادکست هاش کوتاهه،ولی نکات کلیدی رو میگه،دیشب داشتم پادکست از تهدید نترسیم رو گوش میدادم.تمام مدت به دخترها و زن هایی فکر میکردم که ازشون سو استفاده شده،تهدید شدن.چه نکات خوبی رو گفتن.

اون عروس ها و دخترهای جوانی که یه آدم مریض سر راهشون سبز میشه،به اسم عشق فریبشون میده،از گله دوستان و خانواده،جداشون میکنه .

حتما گوش بدید.

اگر خواهم غم دل با تو گویم

رفتم سر زدم به چند تا از دوستان وبلاگی،دلم ترکید،چرا همه انقدر بیمار و گرفتار شدن.

ای روزگار،چه کردی با ما

چاره کار

سلام،روزتون بخیر،من اون پادکست رو گوش دادم ،به این نتیجه رسیدم که حرف هام رو بزنم.
خوب این جا یه مشکلی بود،اون کسی که مخاطب بود،با همون کلمات اول که بهش گفتم،شروع کرد به شلوغ بازی،دوره افتاد،بین دوستان مشترک،از من بدگویی کرد،من رو آدم حسود،بداخلاق،کنترل گر معرفی کرد.کار بسیار احمقانه ای بود،چون،اینا دوستان چهل ساله هستن،از دوران دبیرستان،رفت و آمد داشتیم.
نتیجه این که باب گفتگو ،با این شخص بسته شد.خوب چه باید کرد؟
یه روشی بود،از قدیم انجام میدادم،حرفام رو مینوشتم،یا به طرف میدادم،یا پاره میکردم.
هر جایی که راحت هستید بنویسید،وبلاگ،کانال،صفحه کاغذ،تجربه میگه با خودکار و کاغذ نوشتن،نتیجه بهتری داره،حتما از نظر علمی دلیل موجهی داره.
که من نمیدونم.
خلاصه خواستم بگم اگر نشد حرف هاتون رو به طرف بزنید،به کاغذ بزنید.
انگلیسی ها میگن
Let it out of your chest
از سینه تون بریزید بیرون.
حرفای ناگفته،بغض میشه،بیماری میشه .
حالم خیلی خوب شد با این کار،امتحان کنید.