یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

تابستانی که میرود...

بوی پاییز همه جا رو پر کرده. تابستان بساطش رو جمع کرده و اروم اروم داره میره. امسال تابستان خیلی برای من خوب و دوست داشتنی بود. البته سفر نرفتم. هیچ کار خاصی هم نکردم. به واسطه شغلی که سالیان سال داشتم تابستان ها پر کار پر استرس و شلوغ بود. نه کسی رو میدیدم و نه میفهمیدم تابستانه .خدایا شکرت که طعم یک تابستان بدون دغدغه رو در کمال سلامتی چشیدم. خدایا شکرت . یه کار هم برام پیدا شد در همون پست قبلی که قاطعانه رد کردم. تصمیم گرفتم مثل زاهد ها ی هندی با یه خرما زندگی کنم و روی میخ بخوابم ولی دیگه به شرایط کاری تن ندم. دیروز کم مونده بود زیر باران برقصم. دوستم که حدود 25 ساله من رو میشناسه م همیشه رفتارها خشک و مبادی آداب منو دیده با کمی شک و تردید نگاه میکرد.احتمالا فکر میکرده از نداشتن شغل کمی خل وضع شدم.

ز هشیاران عالم هر که را دیدم غمی دارد

دلا دیوانه شو دیوانگی هم عالمی دارد.

نظرات 5 + ارسال نظر
توت پنج‌شنبه 2 مهر 1394 ساعت 20:07 http://pasazvesal.blogsky.com

همیشه زیر بارون برقصی.... (:

ممنون.اگه گرفتن بردن بیایید دیدنم

اعصاب من یکشنبه 29 شهریور 1394 ساعت 22:24 http://afkarenagofteh.blog.ir/

خدا امثال این حال های خوب رو از هیچ کس نگیره!

اگر شما هم از اون جایی که من فرار کردم فرار کرده بودید بشکن میزدید.انشاله خدا حال همه رو برگردونه به احسن حال

آنا یکشنبه 29 شهریور 1394 ساعت 12:31 http://aamiin.blogsky.com

اوووف .. چه کار خسته کننده ای داشتی .. باران که می بارد روحم تانگو می رقصد!

سلام آنا جان.الان که از بیرون بهش نگاه میکنم نمیفهمم چرا این همه تحمل کردم.من دست تو دست روحم دوتایی میرقصیدیم

سهیلا یکشنبه 29 شهریور 1394 ساعت 10:00 http://rooz-2020.blogsky.com/

خدا رو شکر برای منم امسال یکی از بهترین تابستونهابود.
خیلی خوبه که کم کم داری از اون حالت خشک درمیای و با حرکات موزون پیمان اخوت و برادری و خواهری میبندی....
حالشو ببر رفیق که دم رو باید غنیمت شمرد
اون یه بیت آخر شعر که نگوووووو......نکته اصلی رو گفتی دیگه...

سهیلا یکشنبه 29 شهریور 1394 ساعت 10:00 http://rooz-2020.blogsky.com/

خدا رو شکر برای منم امسال یکی از بهترین تابستونهابود.
خیلی خوبه که کم کم داری از اون حالت خشک درمیای و با حرکات موزون پیمان اخوت و برادری و خواهری میبندی....
حالشو ببر رفیق که دم رو باید غنیمت شمرد
اون یه بیت آخر شعر که نگوووووو......نکته اصلی رو گفتی دیگه...

سلام عزیز دل.یه دیوانه خجسته ای شدم که نگو و نپرس.چه عالمی داره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد