ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
•
درعصر یخبندان، بسیاری از جانوران یخ زدند و مردند.
خارپشتها که سختی دوران را دریافته بودند، تصمیم گرفتند تا با نزدیکی به هم، خود را حفظ کنند.
وقتی به هم نزدیک می شدند، گرم می شدند، ولی خارهایشان زخمیشان می کرد و عذابشان می داد.
و وقتی از هم دور می شدند، از سرما یخ می زدند و می مردند.
بناچار مجبور بودند انتخاب کنند:
یا خارهای دوستان را تحمل کنند
یا در تنهائی یخ بزنند و نسلشان نابود شود
بهتر دانستند که جمع شوند و گرد هم بیایند
آموختند با زخم های کوچک نزدیکان زندگی کنند
چون گرمای وجودیشان ارجمندتر بود
اینگونه بود که توانستند زنده بمانند
بهترین رابطه، آن نیست که اشخاص بی عیب و نقص گرد هم بیایند
بلکه آن است که هرکس بیاموزد خوبی های دیگران را ببیند و با بدی هایش کنار بیاید
این نوشته از من نیست ولی خیلی قشنگه
مرسی بابت این نوشته ی خوب ...
ممنون لیلی جان
سلام
این نوشته از شوپنهاوره! البته ایشون در رابطه با حد و حدود نزدیکی و روابط اجتماعی بین انسان ها در جوامع بشری این نوشته را نوشته بود نه درباره انسان های بی عیب و نقص! کلا فیلسوف بدبینی بوده این جناب شوپنهاور
البته خیلی به من یکی چسبید حرفش . ممنون
سلام و عرض ادب

سهیلا بانوی گرامی
ممنون از اینکه انتقال پیام داشتید برای خواهر کوزت یا کزت
داستانکتون عالی بود
ممنون . قابلی نداشت