-
فقط برای تو
چهارشنبه 19 خرداد 1395 17:54
می دانم که این را میخوانی. میخواهم بدانی که من این را فقط برای تو نوشتم. بقیه ممکن است فکر کنند برای آنها هم هست. اما نه، این مخصوص توست. میخواهم بدانی که زندگی آسان نیست. هر روز یک مشکل غیرقابل انتظار با خود دارد. بعضی روزها همین صبحها بلند شدن از رختخواب هم سخت میشود. اما باید با واقعیت روبهرو شوی و باز لبخند...
-
پذیرش
شنبه 15 خرداد 1395 07:45
دو خط کتاب/ شماره ۲۱+۱۰۰ هر شب برشی از یک کتاب خواندنی و دوست داشتنی مدت خواندن: فقط ۲ دقیقه زندگی تنها زمانی قابل تحمل میشود که انسان با همانی که هست کنار آمده باشد، چه در چشم خودش و چه در چشم دیگران. همه ما باید با آن چیز و کسی که هستیم کنار بیاییم، و باید بپذیریم که این دانش تمجیدی هم...
-
این سه شنبه
سهشنبه 11 خرداد 1395 14:49
بالاخره یه فیلم خوب دیدم.اگه بگم همه چیزش رو دوست داشتم دروغ نگفتم،فقط کاش اسمش یه چیز دیگه بود،آدم یاد فیلم بروس لی میافتاد.موسیقی عالی و لطیف با ساز های کوبه ای،مناظر زیبا و بکر قشم،لطافت و احساس بدون هندی بازی.به به،روحم تازه شد.یادم بندازید از این به بعد فیلمای آقای مانی حقیقی رو حتما برم.نمیدونستم نوه ابراهیم...
-
سه شنبه قبل
دوشنبه 10 خرداد 1395 12:53
یادم رفت بگم سه شنبه هفته پیش رفتم فیلم یک دزدی عاشقانه.اگر من یه پیرمرد بالای 70 بودم عاشق این فیلم میشدم.ولی از بخت بد کارگردان یه خانم پنجاه ساله هستم،پیدا کنید پرتقال فروش رو.
-
جنگ کنترل
جمعه 7 خرداد 1395 19:14
دنبال مفهوم فلسفی قضیه نباشید لطفا،جنگ بر سر کنترل که از ساعت 7 به بعد با همسر جان داشتیم بالاخره تمام شد.درست از ساعت 7 همسر گیر میداد به دیدن هزار باره سریال جومونگ.فکر کنید دوباره شبکه نمایش میدید.از اون جایی که در خونه ما اکثریت با آقایون هست و اصلا زن سالاری نیست،آقا به اتاق خواب رفت و من در اتاق پذیرایی موندم با...
-
کوله بار
پنجشنبه 6 خرداد 1395 12:47
سایه فردی: وقتی یک یا دو ساله بودیم شخصیتی داشتیم که میتوان آن را کامل و 360 درجه تصور کرد. در تمامی قسمتهای جسم و روان خود سرشار از انرژی بودیم. کودکی که در حال دویدن است مانند توپی از انرژی است. ما توپی از انرژی بودیم؛ اما یک روز متوجه شدیم که والدین ما بخشهایی از این توپ را دوست ندارند. آنها به ما میگفتند:...
-
به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را
سهشنبه 4 خرداد 1395 23:34
از بعد از اون سرما خوردگی کذایی ،دچار بی خوابی شدم.شب سر ساعت 10 مثل همیشه به رختخواب میرم.بعد کلی ژست خواب به خودم میگیرم بعد هی میچرخم و میگردم و دریغ از خواب.مرحله بعدی سر زدن به یخچال و خوردن یک لیوان شیر داغ.جایی خونده بودم که دوای بیخوابیه.بعد از نیم ساعت ،که همچنان نخوابیدم،رفتن به سراغ تبلت و سر زدن به اینستا...
-
قدیما
دوشنبه 3 خرداد 1395 22:31
قدیما یادش به خیر دلا هم آشیون بودن... قدیما که میگم یعنی همین 20 سال پیش.اگر آشپزی بو دار میکردیم و فکر میکردیم بوش به یه خانم باردار در همسایگیمون رسیده حتما یه بشقاب براش میبردیم.چون ممکن بود دلش بخواد. حالا تو وبلاگ ها و تلگرام و اینستا از صبحانه و نهار و میان وعده هر چی میخوریم میذاریم تو نت.فارغ از این که کی...
-
گذشته ها گذشته.
شنبه 1 خرداد 1395 19:37
در مورد پست قبل. من بچه قبل از انقلابم.یعنی زمان انقلاب 12 سالم بود.در یه خانواده معمولی که مادرم و خواهرم باحجاب نبودن.دینمون ارثی بود.در حد همون چیزا که پدر و مادرها به بچه هاشون یاد میدادن.یه دفعه انقلاب و دین و طوفانی از حوادث.خو ب منم کرم کتاب بودم و همه چیز میخوندم.از کتاب های صادق هدایت که خواهرم تو کشو لباس...
-
معلم انقلاب
جمعه 31 اردیبهشت 1395 17:18
در وبلاگ یکی از دوستانم مطلبی خوندم که قلبم رو به درد آورد.من یکی از اون دایناسورهای منقرض شده هستم که معلم هام شریعتی و مطهری بودن.مطلبی خوندم که درباره پوران شریعت رضوی بود.تا جایی که میدونم خود این خانم از خانواده سی ی ا 30بوده و میدونه یعنی چی.هیچ وقت نفهمیدم چرا یه همسر به جای این که بشینه با دکتر شریعتی حرف بزنه...
-
تبلیغات
جمعه 31 اردیبهشت 1395 16:55
فیسبوک گردی: #mozaffar_shahedi دوستان گرامی؛ لطفاً احتیاط کنید... آیا میدانستید، بسیاری از همین جوانانی که، در گرما و سرما، تراکتها و بروشورهای تبلیغاتی را، در طول و عرض پیادهروها، درب منازل و مغازهها و نظایر آن پخش میکنند و تمنّای آن را دارند، تا دستی را که برای اعطای کالای تبلیغاتی خود دراز میکند، پس زده نشود!...
-
زنان و زنان
چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 12:25
خرمالوی سیاه - زنان علیه زنان http://almatavakollll.blogfa.com/post/2067 این پست رو حتما بخونید.
-
سه شنبه و بیماری
چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 07:30
این هفته سه شنبه به شدت بیمار شدم.در عرض دو سه ساعت تب بالا و درد استخوان به سراغم اومد.دیگه با گل پسر رفتیم دکتر.مکالماتمون با دکتر بسیار جالب بود. البته احتمالا هذیان میگفتم چون خیلی عجیب غریب حرف میزدم.اول فشار گرفت و کلی دعوا کرد که چرا فشارت بالاست قرص نمیخوری.دکترم رو که اسم بردم گفت جای مطبش عوض شده؟گفتم بله به...
-
من و سه شنبه
سهشنبه 21 اردیبهشت 1395 19:27
بازم سه شنبه شد و روز سینما.امروز رفتم من سالوادور نیستم.نمیدونم من جنبه فیلم کمدی ندارم یا از سر و تهش زده بودن یا واقعا همین بود.حتی لبخند هم نزدم.ولی خوب اعصابم هم خورد نشد.همینه دیگه.خوب بود. بازم بگم دلم برای پروزیز پرستویی مارمولک و لیلی با من است تنگ شده یا تکراریه. یه کتاب هم دارم میخونم که دوستش دارم.به نام...
-
بادی گارد
سهشنبه 14 اردیبهشت 1395 18:57
امروز سه شنبه بود و روز سینما.رفتم بادیگارد.خیلی خوب بود.البته من همچنان دلتنگ پرستویی مارمولک و لیلی با من است هستم.گفته باشم.تو بقیه فیلما انگار پرستویی حاج کاظم آژانس شیشه ای رو تکرار میکنه.اما بازم خوبه.خدا رو شکر که همچین بازیگرانی هم داریم.
-
فیدیبو
شنبه 11 اردیبهشت 1395 09:02
دیشب داشتم تو اینستا میچرخیدم رسیدم به پیج خانم تکین حمزه لو. اون زمان که تو کتابخانه بودم عاشق چند تا نویسنده بودم.یکیش همین خانم حمزه لو بود. خلاصه براشون پیام دادم که چرا با طاقچه کار نمیکنید. گفت ما با برنامه فیدیبو کار میکنیم. اونم دانلود کردم.قیمت ها به نسبت بد نیست ولی تخفیف های طاقچه واقعا تخفیفه. چون کتاب...
-
من و سه شنبه
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 07:38
اگه یادتون باشه سه شنبه ها که بلیط سینما نیم بهاست منم در راستای کمک به امور فرهنگی سینما میرم.البته تو خونه ما عقیده کلی بر این هست که اصلا نباید پول برای فیلم ایرانی خرج کرد چه نیم بها چه تمام بها.اما من اینجوری فکر نمیکنم.دست رو دست بذاریم همین چند تا دونه کارگردان و نویسنده و بازیگرم بیکار بشن فاتحه سینما رو...
-
تای چی
سهشنبه 7 اردیبهشت 1395 20:35
چند وقتی بود که احساس میکردم خیلی بی تحرک شدم.البته کم تحرک. همش دنبال یه ورزش بودم که به صورت ممتد ادامه بدم.جوان تر که بودم عاشق والیبال بودم. حدود 5 سال پیش رفتم دنبالش که دیدم نخیر.آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. دیگه نه میتونم ساعد بزنم نه آبشار.یه بار هم زمین خوردم که دمار از روزگارم در اومد و تا یک هفته لنگ...
-
سفرنامه
شنبه 4 اردیبهشت 1395 07:48
شنبه قبل نشسته بودم برای خودم کار میکردم.خیلی ریلکس.بعد یه دفعه در کانال تلگرامی دیدم که تور آخرین لحظه زده برای کیش.اونم همون هتل ساحلی که عاشقشم.زنگ زدم به دوستم که چه نشستی که با این قیمت آف خورده.ساعت 5 هم پروازه.بدو خودت رو برسون.حالا از کجا.از شرق به غرب.هر چی طفلک عز و جز کرد که شنبه صبح یه عالمه کار دارم.غذا...
-
تمام آنچه به تو نگفتم
جمعه 3 اردیبهشت 1395 08:41
یه کتاب خوب دیگه از طاقچه خوندم.به همون اسم بالا.دوست داشتید امتحان کنید.
-
کانال و من
چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395 15:27
بعد از اینکه از کار بیرون اومدم جذب کارهای هنری شدم.قبلا در محیط کار با هنرمندا ارتباط داشتم.یه نموره هم در دوران مجردی تجربه داشتم.با کمک یکی از دوستان خوبم استارت کار رو زدم.بیشتر هم دلم میخواد بتونم از وسایل بازیافتی استفاده کنم. آدرس کانالstarish_shop@ اگر دوست داشتید میتونید عضو بشید.منت به سر من میگذارید.هم...
-
به خورشید سلامی دوباره خواهم داد...
شنبه 28 فروردین 1395 09:49
سلام.روز شنبه تون به خیر.خیلی وقته یه حرفایی ذهنم رو مشغول کرده .درباره وبلاگ نویسی.نوشتن وبلاگ یه رابطه دو نفره است.من مینویسم.شما میخونی.کلماتی که از ذهن من اومده ذهن شما رو دچار تغییر میکنه.در واقع خوراک ذهن کلمه و تصویر هست.خوب تا این جا یعنی حرفی داشتم و در ارتباط با شما بیان کردم.تغییر هم بوجود آوردم.یا بد یا...
-
کتاب هایی که خوانده ام
سهشنبه 24 فروردین 1395 06:28
«مانند تمام وعدههای غذایی که داشتهام، نمیتوانم تمام کتابهایی را که خواندهام بهیاد آورم. با اینحال، آنها مرا ساختهاند.» رآلف وآلدُو
-
فارسی شکر است
دوشنبه 23 فروردین 1395 18:21
در اپ طاقچه تعدادی کتاب رایگان برای خوندن ارایه میشه.یکی از این کتاب ها به نام فارسی شکر است از محمدعلی جمال زاده.حتما بخونید.
-
تمدن
یکشنبه 22 فروردین 1395 17:11
چند وقت پیش ملت با چوب و سنگ گربه و سگهای بدبختو میزدن؛ ولی الان می بینیم تو هر کوچه ای براشون غذا میذارن کنارپیاده روها. همین چند وقت پیش یکی موهاش عجیب بود، تیکه بارونش می کردیم؛ ولی الان می گیم دوست داره این تیپی باشه مدل موش چه ضرری به ما می رسونه آخه به ما چه! همین چند وقت پیش کسی کمربندشو پشت فرمون می بست بهش می...
-
کتاب
شنبه 21 فروردین 1395 07:34
سلام .با یک اپلیکیشن آشنا شدم که بد نیست به شما هم معرفی کنم.قبلا عضو یه گروه کتابخانه بودم که کتاب های صوتی و پی دی اف رو به اشتراک میگذاشت.استفاده هم میکردم ولی ته دلم راضی نبود.فکر میکردم حق نویسنده و ناشر نادیده گرفته میشه،از طرفی خیلی هم کیفیت جالبی نداشت و چشمم زود خسته میشد.تا اینکه از طریق کتاب های یه نویسنده...
-
زن طلایی
یکشنبه 15 فروردین 1395 13:17
امروز یه فیلم قشنگ دیگه هم دیدم.به نام woman in gold.حتما ببینید.
-
اتاق
یکشنبه 15 فروردین 1395 09:02
امروز برای دومین بار فیلم اتاق رو دیدم.بسیار زیبا و لطیف.البته خود فیلم درباره خشونت هست ولی خشونتش پنهان و لطافتش آشکار هست.به نام Room. درباره همسر بگم روزای اول که وارد تلگرام شده بود همه فامیل و دوستانش میومدن و بهش تبریک میگفتن.همسر هم به هیچکدوم جواب نمیداد.گل پسر میگفت بده پدر.جواب سلام رو باید داد.حداقل یه گل...
-
تولد عید شما مبارک
جمعه 6 فروردین 1395 19:36
بهار نو مبارک باشه. حافظ میگه: گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن چتر گل در بر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور خوب.ما یه خورده عید دینی رفتیم و اومدن.بقیه اش هم خدا رو شکر میگذره.از خبرای جدید این که برای همسر گوشی هوشمند خریدیم.من و بچه ها.خلاصه وارد این جرگه شد.حالا انقدر جذب دنیای مجازی شده که به زور ما رو میبینه.همش به ما...
-
این روزهای من.
سهشنبه 25 اسفند 1394 09:39
مشغول خونه تکونی هستم.یه دفعه دلم برای دوستان مجازیم تنگ میشه.دوساعت با اونا میگذرونم.دوباره احساس عذاب وجدان میکنم.میرم سراغ خونه تکوندن.دوباره برمیگردم.نتیجه این که با وجود یکماه شروع کردن هنوز تموم نشده این چاه ویل.همه متعجب که چرا تموم نمیشه.به خودم قول میدم کارای باقی مونده رو بعد از عید انجام بدم.البته یه دستم...