-
به رویا
شنبه 10 بهمن 1394 16:15
رویا جان نمیتونم تو وبلاگت نظر بدم میگه آدرس وبت معتبر نیست.ای میلم رو هم معتبر نمیدونه . کامنت ها تو تایید کردم همش هست.اگر میدونی مشکل چیه بگو برطرفش کنم.رویا جان همه کامنت های شما در پست پیشنهاد کامنتی هست و تایید هم شدن
-
مفهوم عشق
شنبه 10 بهمن 1394 09:00
یادمه پسر دومی مهد کودک میرفت.دختر دوستم هم مهد کودکی بود.ما مادرا هم چون دوست بودیم از دوران دبیرستان وقتمون رو تنظیم میکردیم که با هم بریم دنبال بچه ها.طبق معمول بچه ها عاشق اتوبوس سواری بودن.ما مادرا پیش هم مینشستیم و صحبت میکردیم.بچه ها هم پیش هم. چند روزی بود که دوتایی سر این که کدوم پشت پنجره بنشینن بحث...
-
پیشنهاد موشی.
سهشنبه 6 بهمن 1394 10:29
میدونیم که تقریبا برابر آدم های روی زمین ،حداقل در تهران موش داریم زیر زمین.اونم چه موشایی از فرط بزرگی گربه ها جرات سر به سر گذاشتنشون رو ندارن. خوب هر کاری هم میکنن به علت زاد و ولد زیاد و در دسترس نبودن نمیتونن کنترلشون کنن . یه پیشنهاد چندش دارم. برا همین میرم ادامه مطلب این برادران چینی موش میخورن. گولشون بزنیم...
-
خاتمه
دوشنبه 5 بهمن 1394 16:25
دیشب ختم اون مرحوم بود. بخاطر نزدیکی با همسر سابقش و بچه هاش تو اوج شلوغی به مرکز شهر رفتیم. اولین بار بود که مسجد این جوری میدیدم. مسجدش درست بود ولی آدم های توش انگار اومده بودن مهمونی. دسته دسته با هم وسط مراسم حرف میزدن . باز دسته ای به سمت دیگه میرفتن و با هم حرف میزدن. برای پسرم تعریف میکردم گفت شاید صندلی کم...
-
برای دوست قصه گو
جمعه 2 بهمن 1394 16:04
متاسفانه باید اعتراف کنم که نمیتونم حرف های احساسی دلم رو خوب بزنم.متاسفانه بعضی وقت ها بسیار صریح و تند حرف رو بیان میکنم بدون این که بفهمم چی گفتم.بعد که از زبان طرف میشنوم تازه میفهمم چه کردم.نمیدونم چرا اون چیزی که میگم ا ن چیزی نیست که منظورمه.کاش میشد دل شکسته رو پیوند زد.ببخش و حلال کن که ناخواسته دلت را شکستم....
-
واقعا پایان
جمعه 2 بهمن 1394 10:32
پست پایان رو که یادتونه.پنجشنبه ظهر رفت به ملکوت خداوند.باشد که با بخشش اطرافیانش روحش قرین آرامش شده باشه.الهی آمین
-
پیشنهاد کامنتی
جمعه 2 بهمن 1394 10:29
یه پیشنهاد دارم.نمیدونم دوست دار ید شرکت کنید یا نه.خواهش میکنم تو بلاگ های خودتون هم انتشار بدید.نوشتن وبلاگ و خوندنش یکی از اون کارای فرهنگیه که ارتباط بین آدم ها رو تقویت میکنه.البته اینستا و تلگرام همکارایی خودشون رو دارن.مثل این که شما ویلا رو با یه آپارتمان 50 متری مقایسه کنید.یه ویلای دنج لب دریا که فقط مال...
-
وبلاگ
جمعه 2 بهمن 1394 10:20
من هنوزم نمیتونم برم وبلاگ یه خانم کارمند.یکی از دوستان راهنمایی کرد از گوگل برو که بازم نتونستم.
-
مرگ
سهشنبه 29 دی 1394 10:27
آیا فشار قبر واقعیت دارد؟ خواندن این مطلب رااز دست ندهید. جدا شدن روح از بدن هنگام مرگ قطعی ، در کسری از ثانیه انجام میشود . این لحظه چنان سریع اتفاق می افتد که حتی کسی که چشمانش لحظه مرگ باز است فرصت بستن آن را پیدا نمیکند . یکی از شیرین ترین تجربیات انسان دقیقا لحظه جدا شدن روح از جسم میباشد . یه حس سبک شدن و معلق...
-
پایان
یکشنبه 27 دی 1394 08:19
پست هرز رو یادتونه.دیشب سکته مغزی کرد و به کما رفت. قراره بچه هاش و خانم سابقش بیان. خوشحال نیستم. اینجوری رفتن سخته.
-
دنیای مجازی
جمعه 25 دی 1394 18:59
[Forwarded from روانشناسی برای هـــــمه] همسر ایده آل شما اینجا منتظرتان نیست روزهای خوش ابتدای زندگی "Copy" نمی شود، مشکلات اقتصادی "Delete" و مسائل کاری با "Block" حل نمی شود و زندگی واقعی همیشه در حالت "is typing…" است. موقعیت شغلی ایده آل، تحصیلات عالیه، خانه های مجلل و...
-
Suits
جمعه 25 دی 1394 09:15
این سریال رو خیلی دوست دارم.موقع دیدنش احساس میکنم یه سری کوسه کت و شلوار پوشیدن. معامله ای که 50 درصدش سود نباشه ضرره. از متن سریال.
-
قاطی پاطی
پنجشنبه 24 دی 1394 10:45
این روزا درگیر عملیات ساختمانی خونه مادر هستم.از اونطرف امتحانات پسر کوچیکه شروع شده و رگباری امتحان داره.روزای امتحان هم کلا سیستم خونه عوض میشه.از یه طرف رسیدگی به مادر که خونه ما هستن و رسیدگی به پسر امتحانی.از اون طرف رسیدگی به امورات خونه مادر.کلا سیستم فکری قاطی شده.روز پنجشنبه است اما من همش تو جمعه گیر...
-
خشونت مممنوع
سهشنبه 22 دی 1394 19:21
1-قتل یک جوان به علت اخراج از گروه تلگرام. 2-قتل یک جوان به علت ریختن تفاله چای 3- چند وقت پیش یکی از آشنایان با خانم و بچه 3 ساله اش در ماشین بودند که بر اثر درگیری لفظی بین آن ها و یک خانم راننده، از ماشین پیاده شده و خانم را که راننده بوده به حد مرگ زده ،بعد از این که شوهر دفاع از خانم کرده و اونو پرت کرده به یکطرف...
-
کمک های اولیه
دوشنبه 21 دی 1394 17:12
من تو فکرم چی میشد شهرداری ماموران مترو رو به خرج خودش میفرستاد کلاس کمک های اولیه.این همه آدم و روزی نیست که تو ایستگاه ها مشکل پیش نیاد.در ساعت های شلوغی همون فشار کافیه تا آدم های مستعد کمک لازم بشن.فکر میکنم مدرک کمک های اولیه باید جزو شرایط لازم برای ماموران مترو باشه.حالا از من گفتن.
-
قصه دیشب
یکشنبه 20 دی 1394 17:10
قصه دیشب از خیلی وقت پیش شروع شد. تقریبا بعد از به دنیا اومدن گل پسر من حساسیت پوستی گرفتم که به مرور زمان بهتر شد. اما تو فصل زمستون که نور خورشید کم میشه و بلا نسبت شما بنده کمی افسردگی میگیرم این حساسیت برمیگرده. یعنی تو خواب جوش و تاول میزنه و صبح شروع به سوختن میکنه دو سه روزی طول میکشه تا خوب بشه. بعد که خوب شد...
-
فرهنگ سه خطی
شنبه 19 دی 1394 16:03
یک پُلی در جایی از مسیرِ فرهنگِ ما شکسته است که هیچ رفتنی به هدف نمیرسد. آن پُل، همان فرهنگِ شکیبایی ست. جامعهیی که همه چیز را ساندویچی میخواهد، در مطالعه, سه خط استتوس برایش بس است. در دوستی؛ از آشنایی تا تختخواباش نیم ساعت طول میکشد. در ازدواج؛ بین عشق و نفرتاش ده ثانیه زمان میبرد. در سیاست؛ بینِ زندهباد و...
-
خانه دار
جمعه 18 دی 1394 19:11
در یک قسمت از سریال زنان خانه دار خانم خونه کار پیدا میکنه و آقا خانه دار میشه.به کارای خونه و بچه ها رسیدگی میکنه. خانم مجبوره تا دیر وقت کار کنه.در نتیجه وقتی به خونه میرسه خسته است و رمقی برای رسیدگی به شوهر و بچه ها نداره. از اون طرف شوهر که وقت اضافی داره به هیکل و قیافه اش میرسه.بعد هم دنبال زنی میگرده که بهش...
-
زرتشتیان میگویند
جمعه 18 دی 1394 17:52
زرتشتیان میگویند: ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻣﺠﺎﺩﻟﻪ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺩﯾﺎﻧﺖ ﯾﺎ ﺑﯽ ﺩﯾﻨﯽ ﺁﺩﻣﻬﺎ ! ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﻧﻤﯽ ﮔﻮﯾﺪ، ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﺍﺳﺖ، ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻧﺞ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﯿﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﯽﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺷﺎﺩ ﺍﺳﺖ... ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﻭ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺭﺍ ﻭ ﮔﯿﺎﻩ ﺭﺍ ﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ، ﻣﺤﺘﺮﻡ ﻣﯽﺩﺍﺭﺩ . "ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ "..... ﺍﺯ ﻫﺮ ﺭﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ کپی...
-
سه شنبه
سهشنبه 15 دی 1394 17:18
از وقتی سر کار نمیرم با خودم قرار گذاشته بودم سه شنبه ها که بلیط سینما نیم بهاست برم سینما. جای شما خالی انقدر هوا سرد بود که چند بار شیر یا خط کردم برم یا نه.البته شاید دو ماهی هست که نرفتم. خلاصه فیلم رو انتخاب کردم و لباس های اسکیمویی پوشیدم و رفتم. وقتی رسیدم جلو کورش یه دختر جوان با ماشین پدرش تصادف کرده...
-
نادیدگی
پنجشنبه 10 دی 1394 09:00
در سریال زنان خانه دار ناامید (فک کنم ترجمه اش همینه )بیری وندیکمپ با تمام سخت گیری ها و دقتی که در تربیت بچه هاش می کنه و شاید سخت گیری زیادش متاسفانه بچه هاش ناخلف از آب درمیان.که البته یکی از دلایلش همین سختگیری و فشاری هست که به بچه هاش وارد میکنه.بهترین تحصیلات ولی هیچکدوم اونی نمیشن که باید بشن.پسرش خلاف کار...
-
تعویض کارت ملی
چهارشنبه 9 دی 1394 18:37
تقریبا یه ماه پیش بود که به فکر تعویض کارت ملی افتادیم.تا حالا فراخوان نزدن اما خوب به هر حال این اتفاق میافته.کم و بیش همه در حال تعویض هستن.کار زیاد سختی هم نیست.اول از طریق سامانه هوشمند کارت ملی ثبت نام میکنید.اگر هم نمیتونید با در دست داشتن کپی شناسنامه خودتون و همسر و بچه ها تون و ترجیحا پدر و مادرتون به کافی نت...
-
Fog
چهارشنبه 9 دی 1394 18:26
این روزا هوا رو که میبینم یاد یه فیلم به اسم فاگ میافتم.یه مه عجیب و تیره اومده بود و همه تو خونه ها و سوپر مارکت حبس شده بودن.هر چی فک میکنم بقیه اش یادم نمیاد.یادمه تو اون مه هیولا بود.ولی چی بودن و از کجا اومده بودن یادم نمیاد.فعلا که از این هوا برای ما فین فین و سردرد مونده.حالا کی بریم به مرحله بعدی و نوبت هیولا...
-
مادری
جمعه 4 دی 1394 20:12
بیری وندیکمپ:خسته شدم.به عنوان یه مادر قبول میکنم که شکست خوردم.نتونستم به بچه هام درست و غلط رو نشون بدم. اندرو وندیکمپ:تو تونستی به ما یاد بدی.ما درست و غلط رو میدونیم اما گاهی وقتها اون راه غلط به نظر جالبتر میاد. Desperate housewife
-
سلام
چهارشنبه 2 دی 1394 22:00
خیلی غصه خوردم.تقریبا یه شبانه روز به حرفایی فکر کردم که میخواستم به دوستای وبلاگیم بگم و نگفتم.فک کردم اینم رفت لای دست بلاگفا.خدا رو شکر که به خیر گذشت.تقریبا 24 ساعت نتونستم وارد بلاگ اسکای بشم.برای شما هم اینجوری بود؟
-
مناجات
دوشنبه 30 آذر 1394 18:28
خداوندا! حکمتت زیباست... چه زیبا معجزه می کنی و چه طنازانه تلنگر می زنی به دل هستی می دانم اگر گاهی پایم به سنگی گیر می کند و لنگ می مانم از آن است که می خواهی به یادت بیفتم دلت می خواهد اشک به چشمانم بیاید و رقت اشک ها دلم را زلال سازد می خواهی زمین گیر دنیا نشوم گاهگداری به آسمان نگاه کنم و تو را در لبخند خورشید و...
-
هواپیما
جمعه 27 آذر 1394 11:27
یه سری استاد دانشگاه رو دعوت کردن ( از دانشگاه مهندسی ) به فرودگاه و اونا رو توی یه هواپیما نشوندن و وقتی درهای هواپیما رو بستن از بلندگو بهشون اعلام کردن که" این هواپیما ساخت دانشجوهای شما هست ..! وقتی اساتید محترم این خبرو شنیدن همه از دم اقدام به فرار کردن! همه رفتن به سمت در خروجی جز یه استاد که خیلی ریلکس...
-
دوست ندارم
چهارشنبه 25 آذر 1394 05:53
آنچه مردها می گویند تا از صحبت کردن سر باز بزنند. دوست ندارم درباره آن صحبت کنم: خب؛ خانم ها نیز دوست ندارند ظرف ها را بشویند؛ توالت را فرچه بکشند؛ صدای بلند تلویزیون که مسابقه ورزشی پخش می کند تحمل کنند؛ پوشک بچه را عوض کنند و بسیاری کارهای ناخوشایند دیگر را نیز انجام دهند. اما به هر حال هر طور که بشود این کارها رو...
-
چی شده
سهشنبه 24 آذر 1394 13:03
یه وبلاگ هست جزو پیوند هام به نام یه خانم کارمند. چند وقتیه وقتی میزنم روش یه صفحه عجیب باز میشه. کسی میدونه چی شده. خودش خبر داره. یا فقط من مشکل دارم
-
پنجاه سالگی
سهشنبه 24 آذر 1394 11:25
دیروز تولدم بود و من خیلی خوشحالم. وارد پنجاهمین سال زندگیم شدم. شاید به نظر یه خورده عجیب باشه ولی واقعا خوشحالم.سن قشنگیه.نه پیرم نه جوان. دنبال هدف خاصی تو زندگیم نمی دوم. برعکس یه عمر دویدن دنبال به دست آوردن چیزای مختلف. حالا با یه فنجان قهوه نشستم و بقیه رو تشویق میکنم به آرزو هاشون برسن. الان بزرگترین آرزوهام...