مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco
مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco
سه
بیمار در مطب دکتر درحال گفت وگو با هم بودند. هر سه جواب آزمایش هایشان
را در دست داشتند و دکتر به هر سه گفته بود بر اساس این آزمایش ها به
بیماری های لاعلاجی مبتلا شده اند و تا چند وقت دیگر بیشتر زنده نیستند
آن ها مشغول صحبت در این باره بودند که می خواهند این روزهای باقی مانده عمر را چگونه بگذرانند.
نفر اول گفت: من در تمام عمر مشغول تجارت بودم و ثروت زیادی جمع کردم بدون
آن که به تفریح بپردازم. میخواهم تمام ثروت چند ساله ام را در این چند
روز خرج لذت بردن از دنیا کنم.
نفر دوم گفت: من هم یک عمر درگیر مدیریت بودم و استرس کاری اجازه نداد
خانواده ام را ببینم. می خواهم به دیدن آن ها بروم و روزهای باقی مانده را
در کنار آن ها باشم.
نفر سوم گفت: من اولین کاری که می کنم این
است که دکترم را عوض می کنم، چون می خواهم زنده بمانم و می مانم و به کار،
تفریح و خانواده ام به یک اندازه می رسم.
سهیلا
شنبه 18 آبان 1392 ساعت 06:27
نفر اول چی شد؟ نتیجه گیری اخلاقی داستان؟
بابا برای امثال من بیشتر توضیح بده خواهر
این چرا اینجوری شده . نفر اول فک کنم رفته بمیره. یادم نیست حالا اگه پیداش کردم دوباره میذارم.