یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

فیلم

پی نوشت پست آیدا جان وقتی گل پسر سرباز بود برای اینکه وقتی میاد خونه حال و هواش عوض شه براش فیلم های زبان اصلی از یکی از فروشگاه های محلمون میگرفتم . خودش گفت بذار این دفه من برم انتخاب کنم. گفتم باشه . آدرس دادم . گل پسر هم نه گذاشت نه برداشت با لباس فرم نیروی انتظامی رفته بود . هر چی گفته بود جواب شنیده بود که ما اصلا فیلم نداریم. بعد از فروشگاه اومد بیرون بهم زنگ بزنه طرف کرکره رو کشیده بود پایین و رفته بود بیچاره. تا یه هفته هم سر کار نیومد. تا مدت ها یادمون میافتاد میخندیدیم.(یادم رفت بگم وقتی از پادگان میامد یه کپه هم ریش داشت. فکرشو بکنید یه چنین ادمی بیاد بگه فیلم میخوام زبون اصلی . تازه هی هم میگفت مامانم ازتون فیلم میگیره)

نظرات 2 + ارسال نظر
لیلی چهارشنبه 2 بهمن 1392 ساعت 21:46 http://khodnevesht.blogfa.com

بنده خدا صاحب مغازه...چه شوکی بهش وارد شده :))))

اره بنده خدا . گل پسر همش میگفت منکه نفهمیدم این چرا اینجوری کرد.به نظرش قیافه اش عادی بود

ونوس چهارشنبه 2 بهمن 1392 ساعت 12:31 http://calmdreams.blogfa.com/

خاطره بامزه ای بید

ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد