ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
یه روز تو اتوبوس یه مادر و دختر سوار شدن . مادر هم سن و سال من بود دختر هم حدودا 19 تا 20 سال داشت . موقع پیاده شدن دختر رفت جلو که حساب کنه . مادر موقع پیاده شدن پاش پیچ خورد و سکندری رفت. دختر هراسون دوید اومد و پرسید چی شد. بعد هم که پیاده شدن مامانشو بغل کرد و چن ثانیه تو بغلش نگه داشت . مدیونید اگه فک کنید دلم خواسته.
آخییییییییییییییییییییی....عزیزم...


ممنون
دخترنعمته برکته عشقه زندگیه هرکی داره خدا بهش ببخشه وبراش نگهداره
)
من وتوهم الان نداریم ایشالا عروس میاریم میشن دخترمون(هرچند راستش رو بخوای بعید میدونم خواهر پس خیلی هم به شکمت صابون نزن
خدا همه بچه ها رو برای ماد و پدراشون نگه داره . از قدیم گفتم ژیان ماشین نمیشه ....
الهیییییییییییییییییییییییییی..... مامان مهربون....
الهی خدا عروسهای گل نصیبت کنه که برات دختری کنن سهیلا
ممنون. الهی