پنج شنبه

بر طبق قولی که به خودم دادم مبنی بر اینکه به آرایشگاه برم پنج شنبه شال و کلاه کردم و رفتم .

دو تا خانم قبل از من بودن . یکی شون در حال فر کردن موهاش بود که خیلی قشنگ و گو گولی شده بود.

دومی موهاش کم پشت بود و تا سر شانه اش میومد که میخواست بپیچه که مال اونم خیلی قشنگ شد .

تازه پایین موهاش هم صورتی بود. نوبت من که شد شهناز خانم پرسید چه مدلی بزنم .

گفتم کوتاه کوتاه پسرونه . همه برگشتن نیگاه کردن .

یواش گفتم آخه خسته شدم همش باید زیر مقنعه ببندم .

از قضا وقتی موهامو شستم که برم آرایشگاه وقتی خشک شد

انگار که میخواست منصرفم کنه خیلی خوشرنگ و خوش حالت شده بود .

شهناز خانم هم گفت آخه حیف نیست . ببین .

گفتم از ترس شما که میخواهی کوتاه کنی اینجوری وایستاده والا هر روز مثل جارو بود .

خلاصه گفت کاری میکنم که نه حرف شما باشه نه حرف من .

آخرش هم حد وسط زد .

راضیم مشکلاتی که با موهام داشتم دیگه ندارم

البته به گفته خودش خیلی خانمانه زد البته من که احساس خانمی بیشتر نمیکنم . والا به مولا