یه خورشید درخشان
مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildecoیه خورشید درخشان
مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildecoپیوندها
- زمزم
- پرژین
- پرنسا
- مهسا
- سمیرا
- پرچنان
- آنا خانم
- همطاف
- پنج دری
- فرورتیش
- خودمونی
- طیبه جان
- میم سینا
- روز نوشته
- ماهی طلا
- من نوشت
- دنیای فریدا
- پرنیان سرد
- گیلاس آبی
- دهه چهلی
- شکیبا جون
- نگین شیراز
- رویاهای ارام
- خرمالوی سیاه
- خانم چاق عزیز
- مرز چهل سالگی
- تصویر من در ایینه
- کاغذ پاره های من
- یه خورشید درخشان
- توت فرنگی روی خامه
- مامان فرشته های شیطون
- مهربانی شما چه رنگی است
بلاگ اسکای
- M
- نیرا
- بهار
- آبانه
- باران
- ترانه
- پروانه
- فازمتر
- رافائل
- کلوچه
- هفتگ
- زن بابا
- روزمره
- آشتی
- لطافت
- مگلاگ
- لحظات
- چکاوک
- پیچازی
- آلیسوم
- مرمرانه
- بادبادک
- تیلو تیلو
- یه روز نو
- پروفسور
- خورشید
- مارگزیده
- در بازوان
- روزانه ها
- خراب آباد
- آفرین بانو
- جوگیریات
- گیس طلا
- عمه خانم
- آیدای لوبیا
- گاه نوشت
- موناپارناس
- غزل سپید
- Bla bla bla
- باران پاییزی
- بابا لنگ دراز
- سارای قصه
- همساده ها
- عمو سیبیلو
- حموم ِ زنونه
- پنهان نوشت
- گولو عزیز دل
- من و تنهایی
- بدون ویرایش
- زن خوشبخت
- در هم نوشت
- خاله خانباجی
- زندگی شیرین
- زندگی در آلمان
- نقطه؛ ویرگول...
- پرسه در آرامش
- واگویه های امن
- دست نوشته ها
- پرسیسکی وراج
- یه دختر معمولی
- خانم اردیبهشتی
- ماجراهای مریمی
- یاداشت های دادو
- یادداشت های من
- راهی که زیر پاست
- خواب در چشمان تر
- بوی بارون،عطر یاس
- صحرا ، مثل هیچکس
- دلنوشته های مهربانو
- هشت بهشت زندگی
- این جا مدرسه نیست
- Frida`s plastic world
- حوصله کن خواهیم رفت
- داستان های فروشگاه 2
- این جا که من ایستاده ام
- جایی برای گفتن دلتنگیها
- پروانه ای روی شانه دلتنگی
پرشین و بقیه
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
تقویم
شهریور 1403| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | |||||
| 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
| 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
| 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
| 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
| 31 |
جستجو
آمار : 461847 بازدید
Powered by Blogsky
Am I speaking chinesse
1-پسر: مامان اون خوراکی ها رو بریز تو کیسه فریزر با خودم ببرم باشگاه.
مادر:کیسه قبلی رو چیکار کردی؟
پسر :انداختم دور.
مادر:چرا . اون که تمیز بود.
پسر: مگه یه پلاستیک چنده؟
مادر: موضوع قیمت نیست . اون کیسه رو انداختی سطل آشغال.
آشغال کجا میره . تو طبیعت. 300 سال طول میکشه تا اون کیسه به
طبیعت برگرده.
پسر: مامان چقد سخت میگیری
مادر:
پسر:
2- همسر:میتونیم سفره یه بار مصرف بخریم . هر روز جمع کنیم بندازیم دور
مادر خانه:
مگه شما نمیدونی من روی تولید زباله بیخودی حساسیت دارم .
یعنی هر روز این پلاستیک ها رو بریزیم تو طبیعت .
اصلا نباید این اتفاق بیفته مگر مجبور باشیم.
همسر: بابا این همه میریزن ما هم یکی.
مادر خونه:ما از خونه خودمون شروع میکنیم . بقیه هم سهم خودشون رو داشته باشن.
همسر:
سهیلا
جمعه 23 خرداد 1393 ساعت 11:18
برعکس من انقده دوست دارم بازیافت جمع کنم
حس میکنم وسایل پلاستیکی سالم بهم برمیگرده
قرار نیست که همشو بدیم طبیعت
میرن کارخونه بازیافت ظرف و ظروف میشن برمیگردن
غصه نخور
خدا کنه بازیافت شن
کاش یه روزی برسه که این مسالع توی همه خونواده ها فرهنگ سازی بشه
اعتراف میکنم این مطلب تاثیر زیادی روم گذاشت تا از این به بعد بیشتر به فکر زمین باشم
هر کسی از تو خونه خودش رعایت بکنه همه چیز به اعتدال میرسه . همه یه خونه دارن دیگه نه؟
من با مامانم بحث دارم که کیسه پلاستیکی که ظرف غذامو میزارم توش نندازه دور اما ایشون اصرار داره اسم یکبار مصرفه و اینکه اصلا بهداشتی نیست...
جای شما و مامانت تو خونه ما عوض شده . نه بابا یه بار مصرف به نظر من فقط محصولات پزشکیه . بقیه رو تا میشه باید مصرف کرد . ما فقط یه زمین داریم.
من هم همینطوریم ...از تولید زباله متنفرم ...ولی هر وقت برای پسریچیزی میذاریم نمیدونم پلاستیکش تو مهد چرا گم و گور میشه
اره منم همیشه مشکل گم شدن کیسه دارم
ممنون
امیدوارم همه این گونه جریان را ببینند حداقل در خانواده خودمان . همش باید جریانات را توضیح داد بار ها و بارها نمیدونم این حرف ها اینقدر سنگین است که همش فراموش میکنند.