ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
درخانواده ما تقسیم کار به شکل جالبی وجود داره.از بیرون اومدم دیدم یه سوسک گنده وسط راه رو داره میره. از فاصله دور(واقعا دور)یه دمپایی پرت کردم کشتمش.بعد همسر مجبور کردم بعد از افطار با جارو جمعش کنه.نمیشه که همه کارها رو من بکنم؟هر چی هم گفت خودت جمعش کن .کار را که کرد آن که تمام کرد به گوشم نرفت که نرفت.
چه حرفا گفتن؟


پی نوشت:
گرمههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
خیلی گرمهههههههههه.عمو پیغام فرستاده بود برا خدا یه ذره زیرشو کم کنه.نمیدونم چیشد.جواب نداد.دیروز خیر سرم رفتم پیاده روی ساعت هفت و نیم داشتم غش میکردم از گرما.بازم به تردمیل پناهنده شدم.
شما خیلی شجاع هستین
من از سوسک خیلی میترسم
سلام سپیده خانم.چه عجب از این طرفا.غیبت داشتی.چه حرفا که نگفتن تو وبلاگ عمو.نه بابا شجاع کدومه.هیچ کس نبود گفتم الان میره گم و گور میشه همش شب کابوسشو میبینم.از راه دور یه لنگه دمپایی بهش پرتاب کردم
تو وبلاگ آنا خانم. نوشته بود سهیل آ. فکر کردم علاقه به سهیل دارید!
آنا خانم اینجوری نوشته تا با اون یکی دوستشون سهیلا خانم قاطی نشه .چه با مزه.من ندیده بودم
یه سوال. شما چرا اسمتون سهیل ه؟!
والا تا به حال اسمم سهیلا بوده.شما کجا دیدی سهیل باشه.
من هم می کشم اما چندشم می شه جمعش کنم ... انگار مرده اش بیشتر چندش آوره تا زنده اش.
می گم سهیلا جون دیدی این سوسک ها یک دفعه از ناکجا آباد پیداشون می شه؟ من هرچی می گردم ببینم از کجا میان هنوز نفهمیدم.
دقیقا این سوال برای منم پیش اومد.نمیدونم والا.آنچنان هم زشت و کج و کوله وسط اتاق راه میرین انگار فتح کردن.کشتنش که از راه دور بود ولی برای جمع کردنش باید میرفتم جلو.شرمنده این یکیش دیگه کار من نبود.
نمیدونم والا.چی بگم.