اول صبح بلند شدم کارامو کردم رفتم برسم به صبحانه.صبحانه مترو که یادتونه. همون. خوب دوتا بسته گرفتم جاتون خالی نون وپنیر کوچیک . خیار بسیار تمیز . مرتب یه جا نشسته بودن آماده خوردن. خلاصه به نیت خیرات خریدم دوتا بسته و اومدم. حالا هی دنبال یه نفر میگشتم که بهش بدم مگه پیدا میشد.آخرش هم نصیب نگهبان ورودی ما شد.کسانی که گذرشون از اون طرفا هست لطفا همکاری کنن واز این صبحانه ها بخرن .
آخ آخ یادم رفت. می خواستم امروز برم. حتما فردا می رم.
برو آنا جان.من خریدم خیرات دادم برای پدرم.