یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

گزارش

اول صبح بلند شدم کارامو کردم رفتم برسم به صبحانه.صبحانه مترو که یادتونه. همون. خوب دوتا بسته گرفتم جاتون خالی نون وپنیر کوچیک . خیار بسیار تمیز . مرتب یه جا نشسته بودن آماده خوردن. خلاصه به نیت خیرات خریدم دوتا بسته و اومدم. حالا هی دنبال یه نفر میگشتم که بهش بدم مگه پیدا میشد.آخرش هم نصیب نگهبان ورودی ما شد.کسانی که گذرشون از اون طرفا هست لطفا همکاری کنن واز این صبحانه ها بخرن .

نظرات 1 + ارسال نظر
آنا شنبه 10 مرداد 1394 ساعت 19:21

آخ آخ یادم رفت. می خواستم امروز برم. حتما فردا می رم.

برو آنا جان.من خریدم خیرات دادم برای پدرم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد