یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

مرگ

آیا فشار قبر واقعیت دارد؟

خواندن این مطلب رااز دست ندهید.

جدا شدن روح از بدن هنگام مرگ قطعی ، در کسری از ثانیه انجام میشود . این لحظه چنان سریع اتفاق می افتد که حتی کسی که چشمانش لحظه مرگ باز است فرصت بستن آن را پیدا نمیکند . یکی از شیرین ترین تجربیات انسان دقیقا لحظه جدا شدن روح از جسم میباشد . یه حس سبک شدن و معلق بودن .
بعد از مرگ اولین اتفاقی که می افتد این است که روح ما که بخشی از آن هاله ذهن است و در واقع آرشیو اطلاعات زندگی دنیوی اوست شروع به مرور زندگی از بدو تولد تا لحظه مرگ میکند و تصاویر بصورت یک فیلم برای روح بازخوانی میشود . شاید گمان کنیم که این اتفاق بسیار زمان بر است . زمان  در واقع قرارداد ما انسانهاست . این ما هستیم که هر دقیقه را 60 ثانیه قرارداد میکنیم . اما زمان در واقع فراتر این تعاریف است .
با مرور زندگی ، روح اولین چیزی که نظرش به آن جلب میشود،  وابستگیهای انسان در طول زندگی میباشد . برخی از این وابستگی ها در زمان حیات حتی فراموش شده بود ولی در این مرحله دوباره خودنمایی میکند .میزان و لول وابستگی دنیوی برای هرکس متغیر است .
روح از بین خاطراتش وابستگی های خود را جدا میکند . این وابستگی ها هم مثبت است هم منفی . مثلا وابستگی به مال دنیا یک وابستگی منفی و وابستگی مادر به فرزندش هم نوعی دلبستگی و وابستگی مثبت محسوب میشود . ولی به هرحال وابستگی ست .
این وابستگی ها کششی به سمت پایین برای روح ایجاد میکند که او را از رفتن به سمت هادی یا راهنما جهت خروج از مرحله دنیا باز میدارد . یعنی روح بعد از مرگ تحت تاثیر دو کشش قرار میگیرد . یکی نیروی وابستگی از پایین و دیگری نیروی بشارت دهنده به سمت مرحله بعد . اگر نیروی وابستگی ها غلبه داشته باشد باعث میشود روح تمایل پیدا کند که دوباره وارد جسم گردد . چون توان دل کندن از وابستگی را ندارد و دوست دارد دوباره آن را تجربه کند . به همین جهت روح به سمت جسم رفته و تلاش میکند جسم مرده را متقاعد کند که دوباره روح را بپذیرد . فشاری که به "روح" وارد میشود جهت متقاعد کردن جسم خود در واقع همان فشار قبر است . این فشار به هیچ وجه به جسم وارد نمیشود . چون جسم دچار مرگ شده و دردی را احساس نمیکند . پس فشار قبر در واقع فشار وابستگی هاست و هیچ ربطی ندارد که شخص قبر دارد یا ندارد . این فشار هیچ ربطی به شب زمینی ندارد و میتواند از لحظه مرگ شروع گردد .
یکی از دلایل تلقین دادن به فرد فوت شده در واقع این است که به باور مرگ برسد و سعی در برگشت نداشته باشد .
بعد از مدتی روح متقاعد میشود که تلاش او بیهوده است و فشار قبر از بین میرود .
وابستگی ها باعث میشود که روح ، شاید سالها نتواند از این مرحله بگذرد .   بحث روح های سرگردان و سنگین بودن قبرستانها بدلیل همین وابستگی هاست . گاهی تا سالها فرد فوت شده نمیتواند وابستگی به قبر خود و جسمی که دیگر اثری از آن نیست را رها کند .
به امید اینکه بتوانیم به درک این شعر برسیم:

دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ ...
 بگذار و بگذر
ببین و دل مبند
چشم بینداز و دل مباز
که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت ...
نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمهایتان ندیده، نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده...
"صادقانه زندگی کنید"

ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت میرویم. ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر برآورده ایم...

"استادالهی قمشه ای"

نظرات 6 + ارسال نظر
سهیلا پنج‌شنبه 1 بهمن 1394 ساعت 17:17 http://rooz-2020.blogsky.com/

وقتی این پیامو تو تلگرام برام فرستادی تا مدتها ذهنمو درگیر کرد. راستش اولین باری بود که همچین مطلبی به طرز صحیحش باورم شد. و به دلم نشست.
ممنونم از حسن انتخابت سهیلا جان

ممنون عزیزکم.چطوریایی.

لی لی یت پنج‌شنبه 1 بهمن 1394 ساعت 08:28

درود و نور و عشق بر خورشید درخشانم

بارها و بارها مطلبت رو خوندم ... بنظرم اثری که روی من گذاشت اصلا طبیعی نبود !

دردناکه چیزی رو که بهش معتقدی بهت یادآوری کنند و تازه اونموقع بفهمی خیلی وقته از خاطرش بردی ...

مرسی سهیلای عزیزم

ممنون عزیزم.امیدوارم که همه سبکبال باشیم

شیرین چهارشنبه 30 دی 1394 ساعت 15:10 http://www.ladolcevia.blogsky.com

سلام سهیلا خانم
منهم فکر می کنم دل کندن از دلبستگی ها و عزیزان و ناراحتی اش دو طرفه باشد. برعکس آنچه که معمولا در آموزه های دینی گفته می شود من دلبستگی به دنیا و طبیعت را بد و پست نمی دانم. چرا نباید دلتنگی آسمان آبی شد؟ نسیم خنک کوهستان و سر سبزی اش مگر زیبا نیست و شایسته دلتنگی؟
به شخصه فکر کنم دل کندن از عزیزانم و دیدن دنیای قشنگ برایم خیلی سخت باشد. حالا به فشار قبر و اینها کاری ندارم ... ولی بدلیل همین دلبستگی وصیت کرده ام خاکسترم در کوهستان پراکنده شود. باید همین روزها وصیتم را کتبی هم بنویسم تا دیر نشده :)))

دلبستگی ها قشنگه.ولی مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک.فکر میکنم به جای بهتری قراره برم پس با اینا باید خداحافظی کنم

دکمه سه‌شنبه 29 دی 1394 ساعت 21:52 http://porteqal.blogsky.com

چه عالی. چه نوشته ی دلنشینی.

ممنون. مرگ هم میتونه قشنگ باشه.ما عادت داریم زشت نشونش بدیم

امیر سه‌شنبه 29 دی 1394 ساعت 16:07 http://ma-3nafar.blogsky.com/

سلام سهیلا خانم.خوبید.پسر هاتون خوب هستن؟
واااای فوق العاده جالب بود.واقعا عالی بود این مطلبتون خیلی ممنون

ممنون.همه خوبن.امتحانا چطور شد امیر آقا

همطاف یلنیز سه‌شنبه 29 دی 1394 ساعت 15:54 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
...
نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمهایتان ندیده، نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده...
"صادقانه زندگی کنید"
...
همه از اوییم و به سوی او باز می گردیم
...
خالقا خودت روحمان را سبک بال بگردان
آمین یا رب العالمین

ممنون.الهی آمین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد