خدایا ! من همانم که گاه خندانم، و گاهی گریان. گاه شکرگزارم، و گاهی در حال گله کردن. گاه بنده توام، و گاهی بنده خویش!
خدای همیشگی ام! من مبتلا به گاه و بی گاههای همواره ام. بیماری که همیشه به نسخه طبیب خویش عمل نمی کند! اسیر خویشتنم؛ و گاه و بی گاههای اسارت گونه ام مرا در برگرفته است...
معبود آزاده ام! بندهای گاهها و بی گاههای زندان تنم را از هم جدا کن! مرا به آغوش خویش دعوت کن! که تشنه ترینم به آن ... تمام این گاه و بی گاههای مدامم را، ببخش ... به حق بزرگی و مهربانیت ... الهی آمین
ممنون.بسیار زیبا
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
اشتباهی ک نشه نتونس جبرانش کنی
آره اونا هم هست.به شخصه فکر میکنم فقط مرگ چاره نداره.بقیه چیزا رو یه کارایی میشه کرد.
ممنون
درد ها را نقطه چین باید کرد
چه زیبا
چه قشنگ، و درست...بزنمش به دیوار اتفاقم.
ممنون.البته نویسنده دستش درد نکنه
سلام سهیلا خانم.خوب هستید؟
بله واقعا درسته.
خیلی قشنگ بود ممنون.
ممنون امیر جان.خوبم.لطف کردی سر زدی.
فردا و فرداهات قشنگ
ممنون ونوس جان.میدونم سرت خیلی شلوغه.لطف کردی.
لایک
خدایا !
من همانم که گاه خندانم، و گاهی گریان.
گاه شکرگزارم، و گاهی در حال گله کردن.
گاه بنده توام، و گاهی بنده خویش!
خدای همیشگی ام!
من مبتلا به گاه و بی گاههای همواره ام.
بیماری که همیشه به نسخه طبیب خویش عمل نمی کند!
اسیر خویشتنم؛
و گاه و بی گاههای اسارت گونه ام مرا در برگرفته است...
معبود آزاده ام!
بندهای گاهها و بی گاههای زندان تنم را از هم جدا کن!
مرا به آغوش خویش دعوت کن!
که تشنه ترینم به آن ...
تمام این گاه و بی گاههای مدامم را، ببخش ...
به حق بزرگی و مهربانیت ...
الهی آمین
ممنون.بسیار زیبا