یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

سفرنامه

شنبه قبل نشسته بودم برای خودم کار میکردم.خیلی ریلکس.بعد یه دفعه در کانال تلگرامی دیدم که تور آخرین لحظه زده برای کیش.اونم همون هتل ساحلی که عاشقشم.زنگ زدم به دوستم که چه نشستی که با این قیمت آف خورده.ساعت 5 هم پروازه.بدو خودت رو برسون.حالا از کجا.از شرق به غرب.هر چی طفلک عز و جز کرد که شنبه صبح یه عالمه کار دارم.غذا نپختم.چرا در دیزی بازه.چرا دومنت درازه به خرجم نرفت.خلاصه من رفتم برای گرفتن تور و اونم رفت دنبال راست و ریس کردن کاراش.سر ساعت 4 هر دو ساک به دست اون جا بودیم.وقتی برای گشتن میرفتیم اون طفلک رو میگشتن به من میگفتن بفرمایید.برگشت گفت اینا چرا تو رو نمیگردن.گفتم لابد خیلی بچه مثبتم دیگه.

خلاصه سفر به کیش با حدود نیم ساعت تاخیر شروع شد.وقتی رسیدیم به هتل دیدیم با این که دو تخته گرفته بودیم اتاق 5 تخته است.یعنی برای هر کدوم یه اتاق.دیگه بهتر از این نمیشد.

دوستم بار اول بود که به کیش میومد.طبیعی بود که بخواد همه پاساژ ها و دیدنی ها رو ببینه.اما من فقط میخواستم کنار دریا برم.پیاده روی کنم.علاقه ای هم به پاساژ گردی نداشتم.

اول صبح من خودم رو به دریا میرسوندم و طلوع خورشید رو نگاه میکردم.تا وقتی که موقع صبحانه بشه.بعد هم دوستم رو به بازارهای متفاوت میبردم.خودم مینشستم یه گوشه به تماشای آدم ها . دوستم هم میگشت تو بازار ها.در این بررسی ها به نکات جالبی رسیدم.اکثرا زوج هایی که اومده بودن خانم به خرید مشغول بود و آقا یا کالسکه هل میداد یا مشغول جمع و جور کردن بچه ها بود.گاهی وقت ها هم یه آقا در حالی که عمیقا مشغول بررسی پرینت خرید خانم بود دیده میشد.

انشاله که آقایون هم به اندازه خانم ها از این سفر لذت ببرن.

یه بعد از ظهر هم تور گشت دور جزیره رفتیم.بد نبود.برای کشتی یونانی دلم سوخت که داشت کامل از بین میرفت.یه خونه خیلی قدیمی دیدیم که مال یه شیخ مروارید بودمال خیلی سال قبل(عجب اطلاعات توپی بهتون دادم).نکته جالب این بود که تو هر اتاق اون خونه یه حمام بود که با سماور ذغالی آبش گرم میشد.

یه اتاق بسیار پر زرق و برق هم بود به نام اتاق حجله که پسر ای شیخ وقتی ازدواج میکردن به اون اتاق میرفتن.ولی اصلا یادم نیست یه روز میموندن یا بیشتر.خلاصه.

یه روز هم دوستم رو تنهایی فرستادم (رفیق نیمه راه )پارک دلفین ها.خیلی دوست داشت.منم رفتم لب ساحل نشستم.


نمیدونم با این علاقه ای که به کیش دارم عاقبتم چی میشه.البته این دفعه عجیب احساس میکردم تو تهران هستم.از بس هر طرف رو نگاه میکردم ساختمان بلند میدیدم.پر از مال و بازار.نمیدونم عاقبت این جزیره زیبا چی میشه.

روز آخر وقتی رفتیم ساحل دوستم یه صدف کوچولو با دو تا تیکه مرجان اندازه یه بند انگشت برداشت برای تنگ ماهی کوچولوی شب عیدش.تا سوار ماشین شدیم خانم گوینده گفت از مسافرای عزیز خواهش میکنم مرجان های ساحل رو بر ندارن.اینا برای حفظ اکوسیستم لازم هستن.گفتم دیدی فهمیدن ما مرجان برداشتیم.بدو ببریم بذاریم سر جاش.کلی  خندیدیم.

ولی از شوخی گذشته،وضعیت اکوسیستم کیش اصلا خوب نیست.کاری به سال های دور ندارم.پارسال که اون جا بودیم لب ساحل پر از مرغای ماهیخوار و پرنده های دیگه بود.پر از ماهی و خرچنگ و یه عالمه موجود دیگه که اسمش رو نمیدونم بود.حتی عروس دریایی مرده روی ساحل بود.ولی این دفعه فقط بقایای مرجان و گاهی صدف.یه دونه هم خرچنگ دیدم.با این که هر روز به ساحل میرفتم.شاید بلایی که سر کشتی یونانی اومد داره سر جزیزه هم میاد.

زن و شوهر های جوان میامدند کنار ساحل و خودشون رو خفه میکردن از بس که عکس میگرفتن.دوتاشون رفته بودن تو آب و روی سنگ ها سلفی میگرفتن که احتمال سقوطشون در آب زیاد بود.میخواستم بهشون بگم اخوی اگر افتادید تو آب لطفا رو من حساب نکنید.فقط میتونم جیغ بزنم تازه اونم اگه هول نشم زبونم بند بیاد.خدا رو شکر به خیر گذشت و رفتن.

یه بار تو ساحل یه مدل کرم دیدم.از اون جایی که نمیدونستم آبیه یا خاکی تصمیم گرفتم کاری به کارش نداشته باشم.از شما چه پنهون اول فکر کردم آبیه.گفتم با یه چیزی می اندازمش تو آب.بعد فکر کردم خوب اگر خاکی باشه تکلیف چیه.خاک بریزم روش.از اون جایی که خودش هم نمیتونست جواب بده رهاش کردم تا طبیعت کار خودش رو بکنه.دوباره اون خانم مجریه میگفت دست به کرما مون هم نزنید لطفا.

شاید بهتر باشه یه بروشور یک برگی برای آسیب نزدن به طبیعت زیبای کیش چاپ بشه و در بدو ورود در اختیار مسافرا قرار بگیره.

برطبق خبرای واصله وقتی مرجان رو در تنگ ماهی انداختن بیچاره از بس کوچولو بوده زیرش گیر کرده و مجبور به عملیات نجات شدن.


بالاخره عمر سفر هم تموم شد و بدون تاخیر پرواز به تهران برگشتیم.(گرفتید چی شد.هواپیما سر وقت پرواز کرد )

اینم از سفرنامه.تا پستی دیگر بدرود.



نظرات 9 + ارسال نظر
ونوس شنبه 11 اردیبهشت 1395 ساعت 07:57

سفرنامه جالبی بود.
منم دریا و ساحلو ترجیح میدم تا بازار
تا حالام کیش نرفتم
خواهرزادم دوسالیه اونجا زندگی میکنه. انقدرم اصرار میکنه که برم ولی نشد که برم.

حتما برو.تا کامل از دست نرفته.

صفا پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 20:28 http://mano-tanhae-va-omid.blogsky.com

چه عالی من هم خیلی دلم میخواد یک سفر کیش برم از این تورهای لحظه آخری آدرسش رو اگر داری به من هم بده .

تو تلگرام دارم.نمیدونم چه جوری براتون بفرستم.

ღدوستانهღ دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 ساعت 13:17

به به چه عالی
منم عاشق کیشم . یه دفعه در دوران متاهلی ولی مجردی رفتم خیلی بهم چسبید دلم میخواد دوباره همین شکلی برم

انشاله که بتونید دوباره برید.

علی امین زاده یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 ساعت 19:21 http://www.pocket-encyclopedia.com

شهر زیر زمینی و شهر قدیمش رو هم می رفتید. شهر قدیمش ساکت ساکته. بدون هیچ جنبنده ای! حداقل اون موقع که من رفتم اینجوری بود!

قبلا اینا رو رفتم.جالب بود.ممنون از توصیه تون.

مگهان یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 ساعت 18:11 http://meghan.blogsky.com

شنیدم کیش دیگه اون کیش سابق و خواستنی نیست:(

+ میشه بهم اسم اون هتل رو بگین آیا؟! چقدر که دلم خواست من ولگرددد

برات نوشتم.

شیرین یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 ساعت 12:38 http://www.ladolcevia.blogsky.com

همیشه به خوشی و سفر سهیلا خانم.
هیچوقت سفر کیش نرفتم راستش، سال آخر که ساکن ایران بودم دو بار قشم رفتم و دلیلش هم سفر کاری بود و برخلاف همکاران جایی هم نرفتم. دیدن نابسامانی ها و طبیعتی که از بین می رود برای من غمباد می آورد. وصف شما خیلی گویا بود: اینکه خودتان را در تهران حس می کردید و این واقعا فاجعه است!

متاسفانه.اینبار خیلی غصه خوردم.شاید فردا دیگه کیشی نباشه.یه تهران کوچک باشه.

دادو یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 ساعت 11:22 http://goo.gl/Mfd9tb

سلام
به این میگن یک سفر مجازی !! چهارتا هم عکس می گذاشتین تا چشم خالی برنگردیم ...
خیلی سال است که نرفته ام ، باید یک تکانی به خودم بدهم تا اکوسیستم کیش ، مات نشده است !!

سلام.بله.متاسفانه هنوز یاد نگرفتم برای بلاگ اسکای عکس بذارم.در اینستا یه عکس طلوع گذاشتم.

سهیلا شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 16:50 http://rooz-2020.blogsky.com/

به به...سفر به کیش...خوش بحالتون
چقدر دوست دارم منم برم
خدا کنه بطلبه
راستی ایول بااین پست..ناپرهیزی کردی هااا سهیلا جان...ایندفه طولانی و مفصل نوشتی و حسابی مارو هم شریک لحظه های خوبت کردی..ممنون
همیشه به تفریح و کیش میش رفیق

سلام عزیز دل.از اثرات دوری از تهران و هوای خوب کیش هست.چند روز دیگه بگذره دوباره قلمم خوش میشه با این همه استرس تهران.

مامان فرشته های شیطون شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 12:20

سلام خوشحالم که بهتون خوش گذشته خوش به حالتون ما که فرودگاه نزدیکمون نیست آی دلم این تورای اف خورده میخواد اونم با یه همسفر مثل شما

سلام.ممنون.لطف دارید.اممااا من اصلا خوش سفر نیستم.دوستان خوبی دارم.گول این کلمات رو نخورید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد