ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
چند روز پیش تو تاکسی نشستم که به منزل بیام،یه دختر جوان بود،من وسط یه آقای میانسال هم بعد از من،آقا بسیار راحت نشسته بود،در حالی که من و اون دختر به هم چسبیده بودیم.کم کم مزاحمتش شروع شد،من با فشار دادن کیفم به پهلوش مجبورش کردم کمی جمع تر بشینه،وسط راه اون دختر خانم پیاده شد.من به جای اون سمت شیشه رفتم.باز هم داشت جلو میومد،گفتم اگر ممکنه سمت خودتون بنشینید،کمی خودش رو جمع و جور کرد.
به این نتیجه رسیدم که درد بی دردی علاجش آتش است،از این به بعد یه سوزن ریز و تیز با خودم حمل میکنم که اگر کسی بهم نزدیک بشه از خجالتش در بیام.گل بی خار فقط خداست،بیماران گرامی مواظب خودتون باشید.
بعدا نوشت:امروز هم باز بیرون بودم ، ولی اون خانمی که با من بود دو نفر حساب کرد و راحت اومدیم خونه.
وای یاد روزای بعد دانشگاه دوره ی کارشناسی میفتم، دانشگاهمون محله ی نسبتا پایینیه توی شهرمون. ... این بود که خیلی وقتا با آدمای عجیب غریب تو تاکسی همراه می شدیم و اتفاقای اینجوری هم تجربه کردیم.
من تو سفر هم سوار تاکسی شدم و به شدت مورد عنایت آقای بغلیم قرار گرفتم:(
خیلی حس بدی له آدم دست میده میدونم.خدا شفاشون بده
استفاده از سوزن عالی بود...
پایار باشید
ممنون،موفق باشید.
بیایی کمپین سنجاق قفلی راه بیاندازید.چقدر بعضی ادم ها مریض اند.
کمپین خوبیه،موافقم.اگر احتمال بدن که ممکنه نیش بخورن خودشون رو کنترل میکنن
الهی که سر به تن مردای مریض نباشه متنفرم خدا رو شکر تو شهر ما تاکسی شهری نیست ولی وقتی با اتوبوس میرفتیم مسافرت با ادمای روانی زیادی روبه رو میشدم الان که با اتوبوس نمیرم ولی بخوام برم تمام درز ها رو با کیف و وسایل پر میکنم
واقعا،خوب بیمارن دیگه،تعدادشون هم کم نیست متاسفانه
:))
ولی ما همچین بدمونم نمیاد بشینیم سمت شیشه و یه خانوم جَوون هی بهمون نزدیکتر شه:))
انشاله خدا قسمتتون کنه
اصولاً علاقه ای به تاکسی ندارم. اتوبوس رو عشقه!
منم تا جایی که بشه اتوبوس و مترو سوار میشم.ولی یه جاهایی نمیشه.
سلام.متاسفانه بعضی ها مریض هستن.البته همه مرد ها این جوری نیستن!
بله متاسفانه.نه تا حالا موارد خیلی انگشت شماری بوده که به این مشکل برخوردم.
من خیلی وقته سوار تاکسی نشدم
منم خاطره بدی از این جور بیماران روانی دارم
راستی سهیلاجان سوزنت رو هر دفعه ضدعفونی کن
آره اسلحه رو باید تیز و تمیز نگه داشت
سلام خوبید عزیزم
اخه چرا یعنی چه لذتی نصیبشون میشه مردم ازاری دارن مریضن دور از جان
متاسفانه بیمار هستن.
یاد یه خاطره افتادم که پستش کردم..بیا بخون و حالشو ببر دوسی جونم

اومدم و حالش رو هم بردم،دمت گرم آبجی.
سلام سهیلای عزیز
متاسفانه این هم یک معضل دیگه. من توی تاکسی جلو میشینم و اگه صندلی عقب بشینم حتما دو نفر حساب میکنم و اکثر اوقات حتی اگه مسافر کناری خانم هم باشه همین کهر رو میکنم. اصلا حاضر نیستم ریسک کنم
سلام خورشید جان،متاسفانه.
سلام
هیچوقت این طور افرادو درک نکردم
در انتقام سوزنی موفق باشید
سلام،ممنون،این دفعه نشد،انشاله دفعه بعد.