یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

انتقام سخت

چند روز پیش تو تاکسی نشستم که به منزل بیام،یه دختر جوان بود،من وسط یه آقای میانسال هم بعد از من،آقا بسیار راحت نشسته بود،در حالی که من و اون دختر به هم چسبیده بودیم.کم کم مزاحمتش شروع شد،من با فشار دادن کیفم به پهلوش مجبورش کردم کمی جمع تر بشینه،وسط راه اون دختر خانم پیاده شد.من به جای اون سمت شیشه رفتم.باز هم داشت جلو میومد،گفتم اگر ممکنه سمت خودتون بنشینید،کمی خودش رو جمع و جور کرد.

به این نتیجه رسیدم که درد بی دردی علاجش آتش است،از این به بعد یه سوزن ریز و تیز با خودم حمل میکنم که اگر کسی بهم نزدیک بشه از خجالتش در بیام.گل بی خار فقط خداست،بیماران گرامی مواظب خودتون باشید.


بعدا نوشت:امروز هم باز بیرون بودم ، ولی اون خانمی که با من بود دو نفر حساب کرد و راحت اومدیم خونه.

نظرات 12 + ارسال نظر
مگهان پنج‌شنبه 7 مرداد 1395 ساعت 02:58

وای یاد روزای بعد دانشگاه دوره ی کارشناسی میفتم، دانشگاهمون محله ی نسبتا پایینیه توی شهرمون. ... این بود که خیلی وقتا با آدمای عجیب غریب تو تاکسی همراه می شدیم و اتفاقای اینجوری هم تجربه کردیم.

من تو سفر هم سوار تاکسی شدم و به شدت مورد عنایت آقای بغلیم قرار گرفتم:(

خیلی حس بدی له آدم دست میده میدونم.خدا شفاشون بده

هناسه سرد یکشنبه 3 مرداد 1395 ساعت 12:48 http://henasesard.persianblog.ir/

استفاده از سوزن عالی بود...
پایار باشید

ممنون،موفق باشید.

مینوˆ یکشنبه 3 مرداد 1395 ساعت 01:18 http://milad321.blogfa.com

بیایی کمپین سنجاق قفلی راه بیاندازید.چقدر بعضی ادم ها مریض اند.

کمپین خوبیه،موافقم.اگر احتمال بدن که ممکنه نیش بخورن خودشون رو کنترل میکنن

مامان فرشته های شیطون چهارشنبه 30 تیر 1395 ساعت 09:28

الهی که سر به تن مردای مریض نباشه متنفرم خدا رو شکر تو شهر ما تاکسی شهری نیست ولی وقتی با اتوبوس میرفتیم مسافرت با ادمای روانی زیادی روبه رو میشدم الان که با اتوبوس نمیرم ولی بخوام برم تمام درز ها رو با کیف و وسایل پر میکنم

واقعا،خوب بیمارن دیگه،تعدادشون هم کم نیست متاسفانه

مجید سه‌شنبه 29 تیر 1395 ساعت 10:45 http://jjanki.blogspot.com

:))
ولی ما همچین بدمونم نمیاد بشینیم سمت شیشه و یه خانوم جَوون هی بهمون نزدیکتر شه:))

انشاله خدا قسمتتون کنه

علی امین زاده سه‌شنبه 29 تیر 1395 ساعت 09:45 http://www.pocket-encyclopedia.com

اصولاً علاقه ای به تاکسی ندارم. اتوبوس رو عشقه!

منم تا جایی که بشه اتوبوس و مترو سوار میشم.ولی یه جاهایی نمیشه.

علی بیات دوشنبه 28 تیر 1395 ساعت 23:20 http://alibayat69.blogfa.com

سلام.متاسفانه بعضی ها مریض هستن.البته همه مرد ها این جوری نیستن!

بله متاسفانه.نه تا حالا موارد خیلی انگشت شماری بوده که به این مشکل برخوردم.

دوستانه دوشنبه 28 تیر 1395 ساعت 21:26 http://doostaneh7985.blogsky.com

من خیلی وقته سوار تاکسی نشدم
منم خاطره بدی از این جور بیماران روانی دارم

راستی سهیلاجان سوزنت رو هر دفعه ضدعفونی کن

آره اسلحه رو باید تیز و تمیز نگه داشت

هدی دوشنبه 28 تیر 1395 ساعت 10:10

سلام خوبید عزیزم
اخه چرا یعنی چه لذتی نصیبشون میشه مردم ازاری دارن مریضن دور از جان

متاسفانه بیمار هستن.

سهیلا یکشنبه 27 تیر 1395 ساعت 22:58 http://rooz-2020.blogsky.com/

یاد یه خاطره افتادم که پستش کردم..بیا بخون و حالشو ببر دوسی جونم

اومدم و حالش رو هم بردم،دمت گرم آبجی.

khorshid یکشنبه 27 تیر 1395 ساعت 22:35

سلام سهیلای عزیز
متاسفانه این هم یک معضل دیگه. من توی تاکسی جلو میشینم و اگه صندلی عقب بشینم حتما دو نفر حساب میکنم و اکثر اوقات حتی اگه مسافر کناری خانم هم باشه همین کهر رو میکنم. اصلا حاضر نیستم ریسک کنم

سلام خورشید جان،متاسفانه.

ربولی حسن کور یکشنبه 27 تیر 1395 ساعت 21:35 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
هیچوقت این طور افرادو درک نکردم
در انتقام سوزنی موفق باشید

سلام،ممنون،این دفعه نشد،انشاله دفعه بعد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد