ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
یادمه اون اوایل که بی آر تی اومده بود،همسر کلی در فوایدش حرف میزد که منو تشویق به استفاده کنه،میگفت کولر داره و خنکه،چون مسیر جدا داره میتونه سریع حرکت کنه و تو ترافیک نمونه،منم با این که سالها بود اتوبوس سواری رو ترک کرده بودم،وسوسه شدم که امتحان کنم.البته در ساعات غیر اوج ترافیک.معمولا ،قبلا،ساعت اوج ترافیک ساعت 7تا 9 صبح بود و از اون طرف هم 5 تا 7 بعد از ظهر.یا اقلا چیزی که من برداشت کرده بودم این بود.تو بعضی کشورها برای این که مشکل اوج ترافیک رو حل کنن ،در ساعت اوج،قیمت بلیط مترو و اتوبوس معمولیه،در ساعتهای دیگه یه درصد کمی تخفیف میخوره،برای این که شما که کار مهمی نداری،نری قاطی کارمندا و دانشجوهای بخت برگشته که باید سر ساعت به مقصد برسن و حاضری بخورن.برای عوض کردن روی مبل ها به دروازه شمیران رفتیم و با مترو.خوب بر طبق همون حرفا ساعت 8 و نیم از منزل در اومدیم و با مترو رفتیم،حدود 9 و نیم هم رسیدیم.جا برای نشستن نبود،ولی خوب بود.بعد از خرید پارچه من باید خودم رو به تجریش میرسوندم.برطبق تجربیات گذشته ، به همسر گفتم الان ساعت ده صبح هست،من با بی آر تی میرم که هم خنک باشه و هم زود برسم.
چشمتون روز بد نبینه.او لین اتوبوس اومد،شلوغ،دومی ،شلوغ،سومی جا بر ای ایستادن بود سوار شدم.خوب وقتی جمعیت زیاد باشه کولر هم جوابگو نیست،گرما بیداد میکرد،در ایستگا های بعدی اتوبوس به مرز انفجار رسید.انقدر هم آهسته راه میرفت که یا اتوبوس های مستهلک 30 سال پیش افتادم.مسیر چها راه ولیعصر تا تجریش هم بسیار طولانیه.دیگه وسط های راه که نه نفس داشتم و نه جا برای ایستادن،به غلط کردن افتاده بودم.تقریبا 5 ایستگاه به تجریش راننده خبر دادکه اتوبوس خرابه و نمیکشه،باید سوار اتوبوس بعدی بشید،یعنی گل بود به سبزه هم آراسته شد اینجوری بود.نصف بیشتر مسافرا پیاده شدن و با دو تا اتوبوسی که راننده برامون نگه داشت رفتن.شغل رانندگی از مشاغل سخت هست.حالا که گرمای هوا هم اضافه شده.راننده حرف های نیشدار رو تحمل میکرد و چیزی نمیگفت.خلاصه که من وقتی به تجریش رسیدم انقدر قیافه ام به همریخته بود که دوستان ترسیدن.گفتم فقط بذارید من بشینم.یه بطری آب و یه فنجان قهوه تونست منو به زندگی برگردونه.
خلاصه،این بود تجربه جدید از این اتوبوس های محبوب.البته برای مسیر های کوتاه هنوز هم اولین گزینه هست.طفلک کولر هاشون کار میکنه،اما کند حرکت کردنشون یا بخاطر استهلاک هست،یا راننده ها نمیخوان تند برن.
یادم رفت درباره اوج ترافیک بگم،قبلا اون جوری بود که گفتم،ولی الان همش اوج ترافیکه،یعنی شما 10شب هم بری بیرون ترافیکه،12 شب هم ترافیکه،6 صبح هم ترافیکه،من دیگه حرفی ندارم.
سلام سلام
احتمالا اون اتوبوس شایدم اون ساعت و یا اون روز، اقبال شما خوب نبید
کلهم کم بیرون هستم در این فصل، منتهی اغلب از وسایل نقلیه عمومی! اتوبوس و مترو استفاده می کنم. تا الان از این تندروها راضی بودم لااقل در مسیرهایی که من در مشهد سوار شدم همان ویژگی های سرعت و خنکی رو داشتند ها.
البته هنوز هم اگر ناچار نباشم در همان ساعات غیرپیک می زنم بیرون، حوالی نه و نیم -ده صبح.
اینجا هم بعضی از مسیرها گویا شبانه روزی فعالند، بویژه حوالی حرم و اغلب هم مسافر دارند زیاااد! منتهی در مسیرهای دیگر در ساعات غیرپیک می شود صندلی خالی یافت.فقط به نظرم مسیر این اتوبوس های تندرو خیییلی طولانیست. مثلا خط 3 از مرز شرقی شروع و تا مرز غربی شهر امتداد می یابد چیزی حدود24 کیلومتر
سلام عزیزم،آره بعضی هاشون مسیرشون طولانیه،شاید هم اشکال همینه،اون خطی هم که من سوار شدم همین مشکل رو داشت،خیلی طولانی بود.منم تا حالا مشکل نداشتم،تقریبا اولین بار بود که در ساعت غیر پیک چنین چیزی رو میدیدم.برای همین تعجب کردم
خدا بهتون صبر بده بابت این معضل ترافیک
ممنون.خدا رو شکر لازم نیست تو اوجش بیرون باشم
توی تهران آدم باید به پای خودش و ماشین خودش اتکا کنه نه به حمل و نقل عمومی.
من ترجیح میدم دو ساعت توی ماشین خودم پشت ترافیک بمونم تا یک ساعتو نیم توی اتوبوس.
من گناه تک سرنشین بودنو هم به جون می خرم.
گناه آلوده کردن هوا رو هم همینطور.
دزد حالا خوبه نزده بهت حالا؛ دار و ندار مارو توی بی آر تی جوری از جیبمون زدن که فرداش فهمیدیم! سه بار!
آخ آخ، فقط همین دزد زدگی کم بود،دیگه توبه میکردم سوار شم.
من وبلاگ شما رو با فیل هم نونستم باز کنم.
سال 59 خانه ما نیاوران بود و محل کارم خیبان ویلا.پنج و نیم صبح باید میدون تجریش حاضر بودم ,هفت و نیم میرسیدم اداره.
قبل ترها,دوران دانشجویی اتوبوس ها اینقدر شلوع نبود.
نه ،اینقدر شلوغ نبود،خیلی از مسیرها رو فقط با اتوبوس میشد بری،مثل دانشگاه خودم در خیابان مفتح.
من واقعا تحمل اتوبوس و اینارو ندارم...زمستون و تابستونم نداره.خیلی حالم بد میشه مخصوصا صبح ها....چشمت روز بد نبینه واقعا عمو عزی رو ملاقات میکنم
صبح ها که نمیشه،البته صبح ها فک کنم تعدادشون بیشتره،نمیدونم،ای خواهر ،وقتی تهران باشی برای خلاصی از این ترافیک وحشتناک همه چی سوار میشی
تجربه به من نشان داده که معیار خیلی از آقایان از خوب و راحت و خنک، آنچنان قابل اطمینان نیست. بهتر است کار خودمان را بکنیم سهیلا خانم و از روش های خودمان استفاده کنیم. اینجور راحتی ها و خنکی ها و سرعت ها ارزانی آقایان!
نمیدونم،شاید مشکل ونوسی و مریخی بوده
من که تا کار خیلی واجب نداشته باشم از خونه بیرون نمیرم اگه هم برم همه کارها رو طوری تنظیم می کنم که با هم انجام بدم.زمستون سوار بی آر تی شدم از ونک تا تجریش ساعت ده صبح خوب بود. این روزها با هر وسیله ای بیرون بری گرمه.جات خالی دیروز قم بودم خیلی گرم بود ولی گرماش اذیت نمی کرد چون هوا تمیز بود فکر کنم آلودگی بیشتر از گرما آدمو اذیت می کنه
سلام،فکر میکنم اون روز استثنا بود،هوا بس ناجوانمردانه گرم بود،ولی نمیدونم اون همه آدم چرا تو خیابون بودن.
سهیلا جون خدا بهت رحم کرده
توی همین بی آر تی زیاد دیدم خانم هایی که حالشون بد میشه یا اینکه جیبشونو میزنن. منم اوایلش که بی آر تی راه افتاده بود حاضر بودم مسیرمو دور کنم ولی از این وسیله استفاده کنم ولی حالا رسما انگار سوار قطارهای درجه 3 بمبئی به دهلی شدی! خیلی شلوغه.
در مورد ساعت پیک ترافیک هم باهاتون موافقم. یه شب داشتیم از مهمانی خونه ی عزیزی بر میگشتیم وسط هفته هم بود ساعت 1 توی اتوبان همت ترافیک بود! من نمیدونم ملت کار و زندگی و خواب و استراحت ندارن؟! وسط هفته آخه...
واقعا،داشتم به رحمت خدا میرفتم پیش از موعد.دیگه چشمم ترسید.