یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

چه باید کرد

یه زمانی پسر دومی کوچک بود و به مهد کودک میرفت،البته چون شاغل نبودم برای بازی و آشنایی با بچه های دیگه میرفت چون برادرش به مدرسه میرفت،اونم خیلی دوست داشت بره.خلاصه موضوع این نیست.اون زمان یک خانم روانشناسی بود که مادر یکی از بچه ها بود و ماهی یک بار برامون جلسه میگذاشت.از تمام صحبت هاش این جمله شد یه جمله طلایی برای من."اگر کاری به خودش و اطرافیانش ضرری نمیرسونه مانع از انجامش نشید"اینو برای مادرایی میگفت که زیاد باید و نباید داشتن،همه چیز رو خط کشی میکردن.متاسفانه در تک بچه های امروز زیاد میبینیم،البته هستن والدینی که هیچ مرزی هم ندارن.خلاصه بگذریم.این جمله شد ملاک برای خط کشی بین باید انجام داد و نباید انجام داد.

یه روز یکی از دوستان داشت درباره یه دوست دیگه صحبت میکرد،دوستی از یک خانواده تحصیل کرده،مذهبی و محترم.یه پسر داشتن و یک دختر،برعکس دختر که همه چیز تمام و باهوش بود و هست،پسر نمیتونست به انتظارات خانواده پاسخ بده،اون جوری نبود،البته منم نمیدونم اصل جریان چی بود.پسر مبتلا به بیماری روحی شد،درسن 20 سالگی خودکشی کرد.

این مطلب برای یه خانواده معمولی فاجعه است،چه برسه به یک خانواده مذهبی،که پسر بزرگ خانواده از بالای ساختمان خو دش رو پرت کنه پایین .جلو چشم کسانی که شاید دوست نباشن.

چند روز پیش دوستم میگفت با این که چند سال از فوت این پسرگذشته ولی مادرش برای تولدش کیک میخره ، جشن میگیره،و در وقت غذا خوردن براش بشقاب غذا میگذاره.

مشاور نیستم،وقت دلداری دادن زبانم بسته میشه ، فقط میتونم دست طرف رو بگیرم ، پیشش بشینم و دوتایی غصه بخوریم.

خیلی فکر کردم که چی جواب بدم.همین جمله رو گفتم.اگر به کسی ضرری نمیزنه،عشقش رو ازش نگیرید.این خانم زندگی عادی داره،برای همسرش همسری و برای دخترش مادره.زندگی اجتماعی خوبی داره.پس نباید دلواپس باشیم.

خلاصه اومدم بگم با من مشورت نکنید،اصلا مشاور خوبی نیستم.


 

نظرات 5 + ارسال نظر
علی امین زاده چهارشنبه 13 مرداد 1395 ساعت 09:42 http://www.pocket-encyclopedia.com

یاد سکانس ابتدایی فیلم Iron lady افتادم که مارگرت تاچر سر میز صبحانه نشسته و به نظر میاد داره با شوهرش حرف می زنه. بعد خدمتکار میاد تو و می پرسه آماده اید؟
دوربین میاد عقب و می بینی مارگت تاچر تنها پشت میزه و به خدمکتکار جواب میده: «ما» آماده ایم.

چقدر این فیلم رو دوست دارم.

ونوس دوشنبه 11 مرداد 1395 ساعت 23:05

ما آدمای هم نسل که شورشو درآوردیم با استرس های بی جا و باید نبایدها برای بچه هامون
مادر پدرای ما خیلی راحت تر بودن... غیر موارد خاص خیلی سخت گیری و باید نباید نداشتیم

متاسفانه،شاید برای این که بچه های نسل ما با خطرات جدیدی رو به رو بودن.

مینوˆ یکشنبه 10 مرداد 1395 ساعت 16:43 http://milad321.blogfa.com

خیلی دردناکه.خدا بهشون صبر بده
چند روز قبل یکی از پسرا داشت یاداوری میکرد که دایم یاداوری میکردم مکانهای خلوت یا تاریک نروند و ساعت 8 شب خونه باشن.
توی این اجتماع نمیشه هم خیلی دقیق گفت چی به بچه ها اسیب میزنه,چی نمیزنه.

همینطوره،خدا خودش بچه ها رو حفظ کنه.

سیما جمعه 8 مرداد 1395 ساعت 16:47 http://gholak-banoo.persianblog.ir

خودکشی...طفلک مادرش...چی بگمممممم.... خانواده من بیچاره که برای اینکه توی جامعه خورده نشم، زندگی ام رو پر از باید و نباید کرده بودن.

خیلی سخت بود،ولی گذشت،خانواده ها با باید و نباید ها دیوارهای بلندی به دور بچه میکشن برای امنیتش،ولی فکر نکنم کار درستی باشه.

ربولی حسن کور جمعه 8 مرداد 1395 ساعت 15:29 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
دردناکه
چنین چیزهایی رو دیده بودم البته نه به این شدت
یادم باشه اگه مشکلی داشتم بیام سراغتون!

ممنون خیلی درد ناکه ، تصورش هم دردآوره. من همیشه به دختر خانواده فکر میکنم که چه جوری با مسیله کنار میاد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد