یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

بیمه

دفترچه بیمه تموم شده بود،مثل همیشه برای تمدیدش اقدام کردیم.چون همسر بازنشسته شده باید در شعبه اصلی ثبت نام میشد،خانم جوانی مسوول این کار بود.همون اول که دهان باز کردیم گفت تمدید دفترچه کارگزاری،اومدم توضیح بدم که همسر با زبانی نرم که خانم متوجه بشه،شروع به توضیح کرد،البته اون خانم اصلا گوش نمیداد،فقط نگاه های براق من رو که دید یه کم سعی در گوش دادن کرد و متوجه شد که وظیفه خودش هست که اطلاعات وارد کند.

بعد از ورود اطلاعات گفت طبقه اول آقای فلانی باید تایید کند،برید بالا،دوتایی رفتیم بالا،آقای فلانی مدیر شعبه بود.همسر شروع به توضیح ماجرا از اول کرد که من دویدم توی حرفش و گفتم لطفا تایید بزنید،و زد،کارمان تمام شد،به همسر گفتم چرا قصه حسین کرد شبستری میگی؟

برگشتیم پیش همان خانم، در حالی که فکر میکردم این خانم کارمند محترم میتونست با یه تماس از مدیرش بخواد اطلاعات رو تایید کنه،ولی دو نفر آدم گنده رو فرستاد بالا،در حالی که داشتم به حماقت کل ماجرا فکر میکردم،خانم بعد از چند بارزدن کلید های کامپیوتر،گفت یادم نبود بگم،باید برید بالا همون طبقه برای وارد شدن خانم به کفالت شما،اینجا بود که اول با حیرت و بعد با خشم دوباره به صورتش خیره شدم،دستپاچه گفت فقط آقا بره،شما لازم نیست برید.من نشستم و همسر دوباره رفت بالا،بعد از چند دقیقه برگشت،کار انجام شد.اداره بیمه تامین اجتماعی با این همه دبدبه و کبکبه همانند چهل سال پیش اداره میشه. واقعا نمیشه یه کم روش های اداری رو به روز کرد؟

امروز بسیار سرما خورده بودم،چشمام هم عفونت خفیفی کرده،خلاصه اصلا در حال خوبی نبودم،فکر کنم اون خانم حق داشت ازم بترسه،یه نفر با چشم های قرمز و بینی سرخ دایم بهش چشم غرا میرفت.

نظرات 10 + ارسال نظر
علی امین زاده یکشنبه 19 دی 1395 ساعت 14:38 http://www.pocket-encyclopedia.com

خدا نکنه برسی به اون موقعیتی که در حال چای خوردن و با قند توی دهن بهت بگن: مسوولش نیس!!

والا،

منجوق سه‌شنبه 7 دی 1395 ساعت 13:30 http://manjoogh.blogfa.com

من هم سه سال پیش داشتم بیمه ام را از یک شعبه به یه شعبه دیگه منتقل می کردم شعبه اول استعلام زد به شعبه های قبلی که بیمه ریخته شده بود بعد بیمه منتقل شد به شعبه جدید . شعبه جدید هم دوباره استعلام زد به همون شعبه ها . حالا همه اشون ارجاع میدادن که ما یه هفته پیش جواب دادیم به اونها رجوع کنید شعبه جدید هم زیر بار نمی رفت می گفت باید به خودم جواب بدید . اخرش شعبه های تهران جواب دادن و یه شعبه تو شهرستان پاشو کرده بود تو یه کفش که من یه هفته پیش حواب دادم و دیگه جواب نمی دم سه بار نامه کتبی فرستاد به تهران که من فقط یه بار جواب استعلام میدم . سه بار نامه داده بود ولی حاضر نبود یه بار دیگه جواب بده .اخر سر دست به دامان حراست شدم که اگه این قانونه که باید اونها هم زیر بار برن اگه قانون نیست که تهران غلط کرده منو این قدر از این شعبه به اون شعبه دوانده . بالاخره حراست مجبورشون کرد یه بار دیگه استعلام رو جواب بدن.

متاسفانه تا زور بالای سرشون نباشه کار نمیکنن و ارباب رجوع رو سر میدونن،من همیشه فک میکردم داد زدن سر کارمند بیشعوریه،ولی حالا فهمیدم باید همین کارو کرد،فقط زور،نشد برو پیش رییس،نشد برو حراست،اگه همه اینکارو بکنن بالاخره یه تکونی میخوره

سُهیلآ یکشنبه 28 آذر 1395 ساعت 19:15 http://fortuna.blogfa.com/

اوووف من رفتم دفترچه بیمه ایی که تحت نظر مادر بودم رو باطل کنم ده بار دوتا طبقه رو رفتم و اومدم بعدشم باز برای دفترچه خودم هم همینطور واقعا بیمه تامین اجتماعی خیلی اذیت میکنه

میبینی،جون به لب میکنن

شهرزاد چهارشنبه 24 آذر 1395 ساعت 00:51

نفرت انگیزن...از خوندنش حتی عصبانی شدم.

دقیقا،بعد همسر به من میگفت چرا میخوای خانمه رو بزنی

مینو دوشنبه 22 آذر 1395 ساعت 16:37 http://milad321.blogfa.com

مشکل بیماری یکطرف,دنگ و فنگ بیمه هم یکطرف.

واقعا،بیچاره مریضو و همراهانش

زیبا جمعه 19 آذر 1395 ساعت 19:33 http://khanoomekarmand.persianblog.ir/

ای وای من ...
چی بگم آخه، اصلا دیگه حرفی هم مونده؟ از پایین به بالا خرابه سیستم های دولتی، نفس مردم رو گرفتن با این رفتار های بیمار گونه ...
خوبیش اینه که نماز هاشون غذا!!! نمی شه!

به قول بچه های این دوره ای باید دایورت کردشون :)

البته این سیستم اداری ما زمان شاه هم معیوب بودا،اشکال از من کارمنده،سیستم فکریمون از اینطرف میز به اونطرف تغییر میکنه.یه دوست ترک دارم،میگه آدم کج بشینه ،راست بگه.

آبگینه جمعه 19 آذر 1395 ساعت 15:32 http://abginehman.blogfa.com

دفترچه بیمه من با بیمه خودمه شاید واسه همین تا حالا معطل نشدم
ولی امان از کارای اداری!!!

هی هی هی ،آبگینه عزیز،صبر کن بازنشسته بشی،رفتارشون از این رو به اون رو میشه.همسر تا قبل از بازنشستگی مشکل نداشت که.

شیرین پنج‌شنبه 18 آذر 1395 ساعت 23:24 http://www.ladolcevia.blogsky.com

سلام سهیلا خانم
خدا بده نده! امیدوارم رفع کسالت شده باشه.

ممنون شیرین جان،همه یه سری زمین خورده سرمو خوردگی شدیم،خدا بخواد داریم بدرقه اش میکنیم.

عاصی چهارشنبه 17 آذر 1395 ساعت 15:52

به! خانم جان! اداره ی مارو ندیدی پس!!!
گاهی انقدر فرسایشی و حال به هم زن میشه پروسه ها که مردم اگه بیان شیشه های ادارمونم بشکنن من بهشون حق میدم

کلا سیستم اداریمون خرابه

همطاف یلنیز چهارشنبه 17 آذر 1395 ساعت 08:55 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
این تمدید یا تعویض دفترچه بیمه رو بارها و بارها تجربه کردم. کارگزاری که ما می رویم نزدیک شعبه خودمان است. با اینهمه برای منم خنده دار است که مثلابرای تایید یا وارد کردن یه مورد خارج شوم خیابان رو رد کنم و بروم شعبه که فقط با دیدن کد بیمه یه کاری انجام دهد و باز مسیر رفته رو برگردم کارگزاری. خوبی اش اینست که کارگزاران زیادند و نوبت ها پشت سر هم فراخوانده می شوند.

سلام،آره کارگزاری ها بهتر و به روز ترن،شاید یه ذره خصوصی تر هستن،اشکال عمده در سیستم خود تامین اجتماعی هست.دیگه انگار مدیریت دولتی جواب نمیده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد