یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

کیش ،مات،1

بار اول که به کیش رفتم،سال 72 بود.در شرایط روحی بسیار بدی بودم.افسردگی شدیدی بعد از تولد فرزند دومم پیدا کرده بودم.خانواده درگیر سکته قلبی پدر همسرم بودن،ناخن انگشت پای چپ داخل گوشت رفته بود و عفونت کرده بود.ناچار به جراحی شدیم.

یکی از دوستانم که اون زمان مجرد بود پیشنهاد رفتن به جزیره کیش رو داد.خوب اون زمان مثل الان نبود،وقتی میگفتی کیش مثل این که رفته باشی دبی،و انصافا هم به همون زیبایی بود.

خلاصه همسر هم یه کمی دست دست کرد،به جیبش نگاه کرد،با مادرم مشورت کرد،و خلاصه توافق کردن برای بهتر شدن حالم برم کیش.اونم دو شب،یعنی تور همین جوری بود.

و به این صورت بود که من با چشمی اشک آلود،با انگشتی باندپیچی شده،دو پسر بچه پنج ساله و شش ماهه رو برای مادر و همسرم گذاشتم و عازم جزیره زیبای کیش شدم.

وقتی از هواپیما پیاده میشدم،با اولین نفسی که کشیدم،بعد از مدت ها تونستم لبخند بزنم.چه بهشتی بود.

هوای مرطوب و لطیف،مردمانی مهربان و مودب.

در خیابان ها اتومبیل ها از فاصله دور برای عابران پیاده میایستادن،برعکس تهران که پا روی گاز میگذارن.

یادمه هنوز هیچ جای ایران بستن کمربند اجباری نبود،هیچ کس کمربند اتومبیل نمیبست.

اما در جزیره کیش همه راننده ها کمربند میبستن.

دقیقا حس و حال رفتن به خارج کشور رو داشتم.با این تفاوت که پول خودمون رو خرج میکردیم و به زبان خودمون حرف میزدیم.

از اون طرف فروشنده ها انقدر با حوصله و آرام کار میکردن که برای ما تهرانی های بی حوصله و عجول غیر عادی بود.

ساحل تمیز،و گسترده.آرامش و امنیت در هوا موج میزد.صبح ها به ساحل میرفتیم و بعداز ظهر ها هم به تماشای غروب خورشید مینشستیم،لازم به ذکر هست که بقیه مدت هم در پاساژها میگشتیم.

فکر شام و نهار و صبحانه هم نبودیم،دیگران به ما خدمت میکردن.چه دو روزی بود،البته روزش خیلی خوب بود،اما شب ها همش خواب گریه کودکم رو میدیدم و از خواب میپریدم.

خلاصه که کیش برایم بهشتی بود در روی زمین،زیبا و دست یافتنی.

زمانی که از دو شب سفر برگشتم زمین تا آسمان فرق داشتم.از اون افسردگی خبری نبود،نمیگم کامل از بین رفته بود،اما عقب نشینی کرده بود.دیگه مزاحم زندگی روزمره نبود ،وتمیزی جزیره مثال زدنی.

ادامه دارد...

نظرات 2 + ارسال نظر
پری گل سه‌شنبه 9 خرداد 1396 ساعت 00:25 http://sangghollab.blogsky.com

من آخر هفته دارم میرم کیش

میشه لدفن زود زود بقیشو تعریف کنید برامون؟
آیکون دراز کشیده رو شکم و دس زیر چونه سراپا گوش


خوشحالم که هستین
رسیدنتون بخیر
خداروشکر که این بار هم اومدنمون نتیجه داد.

سلام .خوش بگذره .چشم

Miss.khorshid یکشنبه 7 خرداد 1396 ساعت 13:14

سلام
چقدر دلم اون رطوبت و گرمایی رو خواست که از در هواپیما میای بیرون و میخوره به صورت آدم.
بار اول که این اتفاق افتاد فکر میکردم باد موتور هواپیماست

آره .فک‌کنم همون گرما و رطوبت هوای کیش رو خاص میکنه .شما اون بو و احساس رو شمال نمیتونید داشته باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد