ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
یادتونه درباره رفتن گفتم.یه دوست عزیزی دارم که از دوران دانشجویی برای هم موندیم ،یعنی حدود 32 سال،روزگار باهاش خوب تا نکرد،مهاجر نصفه و نیمه شد.اون دفعه که من تصادف کردم بالای سرم بود و قوت قلبم.این دفعه اون تو دیار غربت تصادف کرده،موتور بهش زده،و نه من بالای سرش بودم،نه مادر و پدرش،
هر چقدر که اوضاع و احوالت خوب باشه،گیریم که تو بهشت باشی،ولی اطرافیانت نباشن،چه میکنی با درد غربت.
کاملا موافقم . به خیچ قیمت حاضر نیستم برم یک کشور دیگه و اسمم مهاجر باشه. تازه دلم میخواد برگردم روستای آبا و اجدادیم.
انشالله موفق باشید هر جا که هستید.
غربت و تنهایی خیلی سخته خیلی
ان شالله زودتر روبراه شه
به دعای شما .ممنون
سهیلا جان غربت یه درد داره واون غربته.بهتر از دردهای اینجاست
چی بگم .وقتی بیماری و تنها غربت فشار میاره.