یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

امان از جدایی

یادتونه درباره رفتن گفتم.یه دوست عزیزی دارم که از دوران دانشجویی برای هم موندیم ،یعنی حدود 32 سال،روزگار باهاش خوب تا نکرد،مهاجر نصفه و نیمه شد.اون دفعه که من تصادف کردم بالای سرم بود و قوت قلبم.این دفعه اون تو دیار غربت تصادف کرده،موتور بهش زده،و نه من بالای سرش بودم،نه مادر و پدرش،

هر چقدر که اوضاع و احوالت خوب باشه،گیریم که تو بهشت باشی،ولی اطرافیانت نباشن،چه میکنی با درد غربت.


نظرات 3 + ارسال نظر
صفا شنبه 7 مرداد 1396 ساعت 23:36 http://www.sa4159.blogfa.com

کاملا موافقم . به خیچ قیمت حاضر نیستم برم یک کشور دیگه و اسمم مهاجر باشه. تازه دلم میخواد برگردم روستای آبا و اجدادیم.

انشالله موفق باشید هر جا که هستید.

غ زل دوشنبه 2 مرداد 1396 ساعت 11:50 http://life-time.blogsky.com/

غربت و تنهایی خیلی سخته خیلی
ان شالله زودتر روبراه شه

به دعای شما .ممنون

فریبا یکشنبه 1 مرداد 1396 ساعت 23:05

سهیلا جان غربت یه درد داره واون غربته.بهتر از دردهای اینجاست

چی بگم .وقتی بیماری و تنها غربت فشار میاره.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد