یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

مرگ و ما

 یکی از اقوام در جاده قزوین تصادف کرد و فوت کرد.در جا.اونم بخاطر نبستن کمربند ایمنی.

جان هر کس که دوست دارید کمربند ببندید.

این که دیگه دست دولت نیست.برای حفظ جان خودمون هست.ببندید.خواهر من.ببندید برادر من.وقتی یه آدم که میتونه حالا حالا ها به سلامت زندگی کنه و برای خودش و اطرافیانش مفید باشه.این جوری از دنیا میره دردناکه.به جرات میتونم بگم با فوت این مادر سه چهار تا خانواده بدبخت شدن.تازه خانواده اون ماشینی که باهاش تصادف کرده رو حساب نکردم.

یکی از دوستان مادرش سرطان داره.سرطانی که امیدی به بهبودی نیست.از اون برزخ های سخت که هر چی دست و پا میزنی بیشتر فرو میری.

یه واقعیت هست.اونم این که آخر راه تمام زنده ها مرگ هست.هیچ کس ابدی نیست.ولی ما یاد نگرفتیم برای مرگ آماده بشیم.بیمار عزیزمون رو به اینطرف و اون طرف میکشیم.با اصراری که بر زنده موندنش داریم دردش رو زیاد میکنیم.زمانی که باید در کنار عزیزانش سپری بشه و در آرامش راهی خانه ابدیش بشه رو به خودمون و اون زهر میکنیم.دقیا مثل یه باتلاق که هر چی دست و پا بزنی بیشتر فرو میری.

باید یاد بگیریم مرگ رو با وقار و آرامش بپذیریم.این هم مرحله گذری برای ماست .چه بسا بهتر از این دنیای پر از ظلم و جور و بی عدالتی.

همیشه حسرت مرگ ها خارجی رو میخورم.در کمال آرامش همه دور هم جمع میشن.درباره خاطرات خوشی که با هم داشتن صحبت میکنن.به زیبایی متوفی رو بدرقه میکنن.

نظرات 5 + ارسال نظر
شیرین چهارشنبه 10 بهمن 1397 ساعت 13:20 http://www.ladolcevia.blogsky.com

سلام مجدد سهیلا خانم
نظر خانم مینو را دیدم و گفتم یادآوری کنم که بله، امکان تنظیم "وصیت نامه بیولوژیک" هم هست و هر فردی اختیار این رو داره که در زمان سلامتی تصمیم بگیره اگر احیانا دچار بیماری شد پزشکان تا چه حد اجازه دارند به درمان ادامه بدن و در چه جایی باید درمان رو قطع کنند.
توجه کنید که کاتولیک ها - دارم در مورد مردم ایتالیا حرف می زنم - هم مثل مسلمانان روی زندگی و حفظش به هر قیمتی تعصب دارند اما حتی پاپا فرانچسکو و پاپ قبلی هم نخواسته اند که به زور و ضرب لوله های هوا و تعذیه در زندگی باقی بمانند.
اینجا حرف از زنده ماندن نیست و بیشتر حرمت انسان بودن و انسانی زندگی کردن مطرح است.
گاهی فکر می کنم آیا دارم شعار می دهم یا اگر این موضوع برای یک فرد خیلی عزیز و نزدیکم اتفاق بیفتد بدتر از هر کس دیگری رفتار می کنم؟ به موضوع زیاد فکر کردم و متوجه شدم دوست دارم عزیزانم را برای همیشه طوری در ذهن داشته باشم که زندگی کرده اند و می خواستند باشند. با همان هوش و همان بلاغت کلام و ... مخصوصا در مورد افرادی که ذاتا مغرور بوده اند و اهمیت می داده اند به کیفیت زندگی و چگونه بودنشان. حیف و اشتباه نیست با دستهای خودم به رقت بکشانم شان؟!

سلام شیرین جان.تو ایران نداریم که.به فضاحت و خفت باید زنده بمونی.تا همه از دستت خسته بشن .کاش اجازه میدادن.من همش به اطرافیانم میگم بذارید آبرومندانه برم.بیخودی نگه ندارید این جسم فرسوده رو. در ضمن هر کدوم از اعضا هم که به درد میخوره اهدا کنید.

مینو سه‌شنبه 9 بهمن 1397 ساعت 20:19 http://milad321.blogfa.com

تصمیم گیری در این موارد برای اطرافیان خیلی سخته.مگر اینکه فرد مریض خودش بتونه تصمیم بگیره و قانون هم اجازه بده.

دقیقا.نباید بار این تصمیم به دوش اطرافیان باشه که یه عمر خودش رو عذاب بده.باید قانونا به هر کس اختیار بدن که تصمیم بگیره اگر به بیماری لاعلاجی گرفتار شد تن به معالجه بده یا نه.

بی ربط دوشنبه 8 بهمن 1397 ساعت 10:14 http://idleuser.blogfa.com/

ای کاش از زنده بودن مون نهایت استفاده رو ببریم و این آمادگی رو داشته باشیم که وقتی که مرگ از راه رسید با وقار و آرامش بپذیریمش.

به تمامی بزی و به موقع بمیر.
تو یه کتاب خوندم.یادم نیست چه کتابی.

شیرین یکشنبه 7 بهمن 1397 ساعت 16:18 http://www.ladolcevia.blogsky.com

سلام سهیلا خانم در زبان ایتالیایی کلماه خاصی هست برای این اصرار برای زنده نگه داشتن یک بیمار به هر قیمت: accanimento terapeutico. نمی دانم معادل انگلیسی ای که روی گوگل پیدا کر ده ام صحیح هست یا نه: Therapeutic obstinancy
اشاره به آن وسواس خشمگینی ست که آدم را به سمت مبارزه ای بیهوده می برد. که هر بلایی که ممکن است به سر یک آدم بیمار و رنجور بیاوریم بلکه چند روز بیشتر زنده بماند و اکثر مواقع فراموش می شود زنده ماندن به چه قیمتی؟ آیا آن آدم که هنوز زنده است و نفس می کشد را می توان هنوز "یک انسان" در نظر گرفت؟ آیا خودش راضی است از اینکه در آن احوال باشد؟ آیا حس نمی کند که عزت نفسش از بین رفته است؟ و ...
بطور رسمی Accanimento terapeutico در خیلی از کشورهای دنیا ممنوع هستند. بعضی وقتها دادن فرصت به یک بیمار که در آرامش بمیرد و عزت نفسش را هم بعوان یک انسان هوشمند حفظ کند بزرگترین نشانه شعور و حساسیت اطرافیان است.

سلام شیرین جان.بله.چه کار پسندیده ای.کاش به ما هم این اجازه رو میدادن آبرومندانه بریم.

آدم چاق یکشنبه 7 بهمن 1397 ساعت 12:55 http://chagh2.blogfa.com

امسال متاسفانه ما هم یک مورد داشتیم که به خاطر نبستن کمر بند ایمنی یک پسر بسیار جوان قطع نخاع شد.
در مورد مریض هم واقعیت این است که آدمها در مورد عزیزانشان به هر چیزی چنگی می زنند. امیدوارم که خوب شود این مریض شما.

متاسفانه.ممنون به دعای شما.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد