یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

مهمان دو روزه


حاج آقا همسایه ما بود.تو یکی از مجتمع ها.سالیان سال بود با هم همسایه بودیم.حاج آقا اخلاقش اینجوری بود که به همه چیز گیر میداد.همیشه در حال بحث با همسایه ها بود. وقتی قرار به پرداخت هزینه مشترک بود همیشه بهانه برای ندادن و مخالفت داشت.با این که وضع مالی خوبی داشت.

یه زمانی نماینده ورودی بودم.هر وقت خرجی میکردم فاکتورها رو در بورد نصب میکردم.همان شب حاج آقا میومد و شروع به بحث درباره ریز مخارج میکرد.اون موقع شاغل بودم و شب میرسیدم خونه.حوصله چندانی نداشتم.دو شب جواب دادم محترمانه.شب سوم بازم محترمانه تهدید کردم به استعفا.گفتم با ذکر دلیل میزنم تو بورد و پیشنهاد میدم شما رو نماینده کنن.از اون به بعد دیگه درب منزل نیومد.ولی کارشکنی ها ادامه داشت.

چندسال قبل حاج آقا بیمار شد.مشخص شد سرطان گرفته.تبدیل شد به پوست و استخوان‌بیماری روز به روز تحلیلش برد.

هر وقت میدیدمش که تو ویلچر میبردنش برای هوا خوری احوالپرسی گرمی با هم میکردیم.آخرش هم حاج آقا دعا میکرد برای خودم و خانواده ام.

دو روز پیش حاج آقا تو بیمارستان فوت کرد.برای مسجد با دوستم هماهنگ کردیم و رفتیم.وقت گفتن تسلیت به دختر بزرگش گفتم من خاطرات خوبی ازشون دارم.خدا رحمتشون کنه.دخترش چشماش پر اشک شد.گفت اگر خاطرات بدی ازش دارید حلالش کنید.جا خوردم.منظور من به خاطرات و برخوردهای آخر بود.بعد فکر کردم نکنه فکر کرده طعنه میزنم که اینجوری حلالیت خواست.بنده خدا.خلاصه که کاش نمیگفتم.سخته بدونی پدرت خلایق رو رنجونده و براش حلالیت بخواهی.من از همون وقتی که مریض شده بود حلالش کردم.خداوند رحمتش کنه.

اما یه صفت خیلی خوب داشت.برای خانمش همسر فوق العاده ای بود.خانمش یه حاج آقا با عشق میگفت و صد تا حاج آقا از دهانش میریخت.

خلاصه که داستان همه ما یه روزی تموم میشه.کاش حداقل عاقبتمون خوب باشه.وقتی قراره دو متر جا داشته باشیم چرا که نه؟

میگن اون موقع خدا از حق خودش میگذره ولی از حق بنده هاش نمیگذره.

مهربانتر باشیم.

نظرات 8 + ارسال نظر
بی ربط یکشنبه 12 خرداد 1398 ساعت 16:04 http://idleuser.blogfa.com/

مهربان تر باشیم.
متن زیبایی بود.

ممنون.کاش یادمون بمونه.

ربولی حسن کور چهارشنبه 18 اردیبهشت 1398 ساعت 16:16 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
میخواستم بگم لابد خسیس بوده که دیدم نوشتین همسر فوق العاده ای بوده
پس من دیگه نظری ندارم!

سلام.بله.واقعا همسر فوق العاده ای برای زنش بود.خدا رحمتش کنه.خانواده براش مقدس بود.زنش که دیگه هیچی.چه احترامی میگذاشت.اخلاق بدش مال بیرون بود.فک کنم از بازاری های قدیم بود.

گیلاس آبی چهارشنبه 4 اردیبهشت 1398 ساعت 20:05 http://thebluecherry.blogfa.com

این حق الناس آدمُ میترسونه !
خدا خودش به آخر و عاقبت آدم رحم کنه

واقعا.خدا از حق خودش میگذره ولی حق الناس؟

مینو سه‌شنبه 13 فروردین 1398 ساعت 12:59 http://milad321.blogfa.com

انشااللله که امسال برایتان سال سلامتی و آسایش و آرامش باشد.
خدا رحمت کند حاج آقا را.بر سر همین مسایل مجتمع ما هم دو سه ماه است مدیر ندارد.

بله متاسفانه.از این قبیل افراد کم نیستن.معمولا در هر مجموعه حداقل یکی هست.

همطاف دوشنبه 12 فروردین 1398 ساعت 14:20 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
نخست: سال نو مبارکاا
بعد: عاقبت به خیری آرزوی همه ماست. من تا یادمه توانگری از خدا خواستم (توانگری همطاف یعنی ثروت+سلامت جسمی و روانی+سعادت و عاقبت بخیری)
برای شما هم توانگری آرزو می کنم. ان شاءالله امسال برایتان پربارتر باشد
آخر: به نظر من مرد باید برای زن و فرزندش خوب باشد. چقدر بدم می آید از مردهایی که بیرونشان خوش رو و مردم دار و داخل بدخلق و بهانه گیرند ( یاد کتاب و فیلم مردی به نام اوه افتادم ها)

سلام.ممنون از این همه آرزوی خوب.بله.منم به یادش بودم.چند تایی آدم بدخلق میشناسم که برای زن و فرزندشون خیلی خوب بودن.

نگین چهارشنبه 7 فروردین 1398 ساعت 23:12 http://parisima.blogfa.com

سلام سهیلا بانوی نازنین
سال نو مبارک، امیدوارم امسال سال خوبی براتون باشه همراه با سلامتی و موفقیت انشاالله ...

روح حاج آقا شاد ..
منم تصمیم گرفتم از کسی چیزی به دل نگیرم، البته همیشه سعی ام همین بوده و تا جاییکه تونستم گذشت کردم، ولی امسال تصمیم گرفتم بیشتر از قبل روی خودم کار کنم ..

بله اگه با همدیگه مهربونتر باشیم دنیا جای قشنگتری میشه برای زندگی

سلام.ممنون نگین جان.انشالله سال خوبی برای شما و همه باشه.

نبکا دوشنبه 5 فروردین 1398 ساعت 21:45 http://www.shahr_ashoob.blogsky.com

سلام
سال نوی شما مبارک.امیدوارم سال پرخیر و برکتی داشته باشین
نمی دونم چرا اینا رو می شنوم و میبینم ولی باورم نمیشه برای منم یه روز پیش میاد و معلوم نیست اون روز دور باشه یا نزدیک

سلام.بله.هر کسی چند روزه نوبت اوست.به قول مهران مدیری دنیا دیگه جای خوبی نیست.

ترانه جمعه 2 فروردین 1398 ساعت 21:35 http://taraaaneh.blogsky.com

دیروز تصادفا یک ترانه قدیمی از گلپا گوش میدادم با همین مضمون. فکر کردم شعر ترانه های قدیمی گاهی چقدر قشنگ و با معنا بوده:
ون که می دانم شبی ، عمرم به پایان می رسد. نوبت خاموشیِ من ، سهل و آسان می رسد. من که می دانم که تا ، سرگرم بزم هستی ام. مرگ ویرانگر چه بی رحم و شتابان می رسد.. پس چرا؟پس چرا؟ پس چرا عاشق نباشم؟ پس چرا..

سلام.بله.ترانه های قدیمی اغلب شعرهای بسیار زیبا و پرمفهومی دارن.امسال بیشتر خواننده ها از ترانه های قدیمی خودشون بازخوانی کردن.فکر کنم شاعران اون دوران با سواد تر بودن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد