یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

#تجاوز

بحث تجاوز در توییتر و اینستا پر شده.همش بخاطر این هست که شعر گربه و جوجه رو از کتاب های درسی برداشتن.یادتونه.اون شعر که مرغه به جوجه اش میگفت از گربه بترس.جوجه میگفت که مادرم ترسوست.به خیالش که گربه هم لولوست.گربه حیوان خوش خط و خالی است.فکر آزار جوجه هر گز نیست.خلاصه میره با گربه بازی کنه.گربه هم میخورتش.

حالا از بحث ادبی اش که بگذریم والدین وظیفه دارند بچه هاشون(پسر و دختر)رو مجهز کنن.یکی از کارهای واجب حتی در سن کم آموزش دفاع شخصی هست.یادمه یه بار یه خبر خوندم درباره دو تا پرستار که دفاع شخصی بلد بودن.موتوری اومد کیف بزنه از خجالتش دراومدن.آی دلم حال اومد.مطلب بعدی آموزش شفاهی هست.گول پوست نرم و خوش خط و خالی بودن رو نخورن.هر وقت طرف پول داشت،قیافه داشت،عنوان داشت بیشتر ازش حذر کنن.استاد دانشگاه،مسوول ثبت نمره(خودم دیدم)،پزشک،و...حواس والدین باید جمع باشه.اطلاعات لازم رو به بچه هاشون بدن.دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه.شما هم اگر چیزی میدونید یادمون بدید لطفا.

نظرات 6 + ارسال نظر
مارال دوشنبه 10 شهریور 1399 ساعت 06:24 http://mypersonalnotes.blogsky.com/

اولین کار یاد دادن این هست به بچه ها که شما اعضای خصوصی ای دارین که جز پدر و مادر کسی حق نداره ببینه و دست بزنه و حتی دکتر هم باید در کنار پدر و مادرتون معاینه کنه . خیلی از تعرضها به بچه ها فقط بخاطر نا آگاهی اونها تونسته شکل بگیره

بله.همینطوره.متاسفانه مشکل تجاوز هم در بچه ها هست و هم در بین جوان ها.هم میان سال ها البته.بیماران جنسی براشون زیاد سن و سال مطرح نیست.

ترنج دوشنبه 3 شهریور 1399 ساعت 08:20

یادمه تو دانشگاه ما یه استاد فیزیک بود که گیر داده بود به یکی از همکلاسی های ما. عمدا کلی ازش نمره کم میکرد که دختره بره اتاقش برای اعتراض و اونجا کلی دخترک بیچاره رو دستمالی میکرد. نمیدونم چرا اون موقع ما اینقدر بی زبون و دست و پا چلفتی بودیم که هیچ اعتراضی نکردیم. البته متاسفانه از بچگی هم تو گوش ما خونده بودن که کرم از خود درخته و ...

بله متاسفانه.فیلم بمب شل رو ببینید حتما.

حسن کچل بانو یکشنبه 2 شهریور 1399 ساعت 19:27

دراینکه جامعه پر مریضه اصلا شکی نیست، اما بعضی ها خودشون یک چیزیشون میشه. قبل عید باید برای یکسری مدارکم میرفتم یک شهر دیگه، دست برقضا اتوبوسی که سوار شدم خیلی خلوت بود و راننده عجله عجیبی داشت و پر نکرده رفت، سرجمع شاید 15 تا مسافر داشت. ردیفهای جلو پر بود، من رفتم عقب که 6تا دختر با تیپ های عجق وجق نشسته بودن و یک آقایی که ظاهرش موجه بود، تا من نشستم دخترا بی هیچ حیایی رو به آقا کردن بیا پیش ما بد بگذرون و... حتی یکیشون رفت دستش را گرفت بیاره عقب، انقدر کردن که کمک راننده اومد و گفت اگر بس نکنید تو بیابون پیادتون میکنم. اگر با چشم نمیدیدم میگفتم داستان و شروور هستش، اما من میدیدم و چشمام هرلحظه گردتر میشد، چون رفتار شنیع و زشت از آقایون دیده بودم خیلی زیاد، اما این یکی واقعا جدید بود

راست میگی.حتی شاید پاش میافتاد بهش تجاوز هم میکردن.ولی یه جاهایی مثل دانشگاه ها و محیط کار این مشکل برای خانم ها بیداد میکنه.

taraaaneh یکشنبه 2 شهریور 1399 ساعت 16:46 http://taraaaneh.blogsky.com

من نفهمیدم حالا چرا اون شعر رو برداشتن؟ چون بچه ها رو زیادی میترسونده؟
جالبه من هم نمیدونستم این جریان مسئول ثبت نمره ره. یادمه که بچه ها با استادها چونه میزدن سر نمره بیشتر فقط همین.

دانشگاه علمی کاربردی بود.یه سیستم قدیمی به نام نماد داشت.ثبت نمره با مسوول آموزش بود.نه بابا.خیلی از شعرهای خوب رو برداشتن چیزای جالب گذاشتن.!!!!!!

یلدار یکشنبه 2 شهریور 1399 ساعت 14:35

چه افتضاحی بوده... حتما نتیجه کاراشو میبینه...
خدا خیر و سلامتی بهتون بده

بله.واقعا افتضاح هست.یکی دو نفر هم نیستن.جامعه ما پر شده از این بیماران روانی که به ظاهر سالم هستنبچه هامون رو مجهز کنیم.

یلدا یکشنبه 2 شهریور 1399 ساعت 10:44

مسئول ثبت نمره؟؟؟
یعنی کی اصلا؟ مگه مسئول داره؟؟

تو سیستم قبلی که ما کار میکردیم استادا میدادن به مسوول ثبت.خودشون دسترسی نداشتن.و متاسفانه اون آقا هم سکه میگرفت.هم هر کسی نداشت جور دیگه باهاش حساب میکرد.تا تقش در اومد.گرفتن دادن به من.با همه مخالفتم.زور زوری دادن.مسولیت بزرگی بود.مخصوصا بعد از اون کثافت کاری.مجبور بودم نمره ها رو بعد از وارد کردن دوباره و سه باره چک کنم که آش نخورده و دهن سوخته نشم.بارها برام سکه آوردن.تا وقتی سیستم عوض شد و راحت شدم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد