یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

من آمده ام وای وای...

سلام.برگشتم.اون هفته که شیمی بود طبق معمول درد و ناراحتی هم بود.خدا رو شکر گذشت.البته یه سری اشکالات عجیب و غریبی هست.مثلا پاهام از زانو به پایین آتش به اختیار شده.هر طرفی دلش بخواد میره.منم نمیدونم کجا میخواد بره.والا.وقتی پایین میریم برای پیاده روی همسر رو سفت میگیرم. وگرنه باید از لای بوته ها پیدام کنه.دست ها هم سر انگشت هاش بی حس هست . هر وقت چیزی رو برمیدارم آنچنان پرت و پلا میشه که اطرافیان سپر دست میگیرن.در واقع ترجیح میدن من همون بافتنی و قلاب بافی کنم و دست به وسایل دیگه نزنم.وقتی هم که از روی مبل میخوام بلند بشم به قول همسر یه تک چرخ میزنم بعد صاف میشم.خلاصه اینا هست ولی خدا رو شکر درد ندارم.تا بعد هم خدا بزرگه.

نظرات 24 + ارسال نظر
منجوق جمعه 7 آذر 1399 ساعت 21:10

فکر کنم باید عنوان پست رو عوض کنی بزاری من رفتم وای وای

نه دیگه میام به زودیوعده سر خرمن

نسرین سه‌شنبه 4 آذر 1399 ساعت 14:36 https://yakroozeno.blogsky.com/

آرزو می کنم بزودی عوارض سخت شیمی درمانی رو با سلامتی پشت سر بذاری ولی خدا وکیلی میل و قلاب رو شوت نکن که خطریه قربونت برم
بخند دیگه... آره باریکلا
خنده بر هر درد بی درمانی دواست سهیلا جون

سلام.ممنون.خدا رو شکر تا حالا از لیوان و بشقاب بیشتر پرت نکردم.

نهال شنبه 1 آذر 1399 ساعت 23:01 http://fazmetr.blogsky.com

ای جان ، خداروشکر که خوب پیش میره و داره اوضاع بهتر میشه
خوشحال میشم وقتی پستهای این مدلی میخونم که حس خوب میده بهم

ممنون نهال جان.

هانیه پنج‌شنبه 29 آبان 1399 ساعت 15:31

سلام عزیزم انشالله بزودی عوارض سخت شیمی درمانی رو با سلامتی پشت سر بذارید .

سلام.ممنون از دعای خیرتون.

مریم سه‌شنبه 27 آبان 1399 ساعت 13:53 http://mabod.blogsky.com

سلام سهیلا خانوم جان
الهی که هرروز بهتر تر از دیروز باشید
وبه سلامتی و عافیت کامل برسید در پناه خدای مهربون
دعاگوتون هستم زیاد
خیلی مراقب خودتون باشید زیاد

ممنون مریم جان.

صفا یکشنبه 25 آبان 1399 ساعت 17:05 http://mano-tanhae-va-omid

خوشحالم که خوبی . این کوچولو عوارض هم به زودی برطرف میشه سهیلای عزیز .

ممنون صفا جان.به دعای شما.

زری .. یکشنبه 25 آبان 1399 ساعت 14:48 http://maneveshteh.blog.ir

وااااای چقدر به کامنت فال خندیدم :))
عزیزم خوشحالم که روبراه شدی و مهمتر از همه که درد نداری.
به شوهر و بچه ها هم بگو دلتون بخواد براتون تک چرخ دارم میزنم

والا.طفلک ها انقدر سختی کشیدن به تک چرخ هم راضین.

مخمور یکشنبه 25 آبان 1399 ساعت 11:03

سلام
خدا رو شکر که تمام شد
اگر چه سخت گذشت اما خدا رو شکر که گذشت
برقرار باشی به عزت و نشاط و آرامش و آسایش

ممنون.خدا کنه بیماری من‌و‌گرونا برن که دیگه برنگردن.

jud یکشنبه 25 آبان 1399 ساعت 07:52

آرزوی سلامتی روزافزون دارم براتون

ممنون جود عزیز.

اینک شنبه 24 آبان 1399 ساعت 10:14 http://Inak.blogsky.com

سهیلاجان...
تو حتما خوب میشی. عین روز اولت میشی.
مطمئنم برات. چون روحیه ت رو خیلی خوب داری حفظ می کنی‌ دمت گرم عزیزم.

ممنون گلم.آره.روحیه تنها چیزی بود که تقریبا از اول داشتم.پر رو بودم همیشه.

ترنج جمعه 23 آبان 1399 ساعت 22:16

تک چرخ زدن در زمان خودش هنری حساب پیشد که پسرها با موتور یا دوچرخه جلو دخترها انجام میدادن که دل دخترها رو ببرن، شما هم داری با این تکنیک دل همسرتون رو میبرید یحتمل.
از شوخی گذشته، خوشحالم این مرحله هم به سلامتی تموم شده.‌چند وقت دیگه این عوارضش هم‌میره ایشالا

آره دیگه.وقتی کار دیگه از دستم برنمیاد تک چرخ میزنم جلب توجه کنم.

منجوق جمعه 23 آبان 1399 ساعت 18:16

به نظر من که اگه برقصی درست میشی الان دست و پات دارن لق میزنن اگه برقصی میافتن سرجاشون کیپ میشن

ممنون از تجویزت.شاید.خو میافتم رو سر و کله بقیه که.

هنرمند جمعه 23 آبان 1399 ساعت 16:02 http://www.honar5556.blogfa.com

سلام و عرض ادب
احوال شما؟
امید که بدور از کرونا و در سلامتی جاری باشی[گل]

ممنون خدا رو شکر.فعلا خوبیم.

فال پنج‌شنبه 22 آبان 1399 ساعت 20:49

هوراااا
چشم و دل من روشن، شد کلبه ی دل گلشن دقیقا الان که دارم پست میذارم موزیکم رسید به اینجای ترانه ی راوی هایده!
مشخصه بدنتون نیاز شدیدی به رقص داره دیگه نمیتونه تحمل کنه و از قضا راوی هم آهنگ خوش رقصی هستش
منم سه هفته گذشته اونقدر فین کردم که الان نصف مغزم خالی شده، مدیونین اگر فکر کنین چیزی جز آبدماغ تو جمجمه من پیدا میشه اصلا لامذهب مثل روغن چرخه، باعث میشه افکارت کاملا روان و سیال باشه. الانم نصف برنامه های زندگیم رفته تو دستمال کاغذی، قصد برگردوندنشم ندارم
یه آنفلوآنزای عجیبی گرفته بودم دو سه روزش مچ دستی که سالمه درد شدید گرفته بود بعد اون دستم که مچبند میبندم کاملا سالم و قبراق شده بود!
بعد از اونم یه باسن دردی گرفته بودم، همه میگفتن خوب شدی؟ میگفتم آره فقط یه جا هنوز درد میکنه قابل گفتن نیست البته با دوستا و داداشا که رودربایستی نداشتم مستقیم میگفتم ک.نم درد میکنه شدید! اصلا انگار روزی سه وعده پنیسیلین زده باشم! خلاصه یه هفته آخر هم اینجوری گذشت. میگن کرونا به نقاطی از بدن که بیماری زمینه ای داره حمله میکنه، والا هرچی فکر کردم نتونستم بیماری زمینه ای این منطقه رو کشف کنم.
حالا امروز داداش بزرگه اومده خونه و آه و ناله کنان میگه کلیه م یه چیزیش شدههه دو روزه هی پشتم درد میکنه! به زور فرستادم بره دکتر! از دکتر نوبت گرفته برگشته دستشو میذاره رو باسنش میگه اونقدر وضعم خرابه که دردش میزنه به این ناحیه! گفتم زکی خیال باطل تو ام دقیقا مریضی منو گرفتی داداش آنچنان آه و ناله میکرد فکر کردم تمومه دیگه دیالیزی شده

ای وای از این بیماری های عجیب.یعنی آنفولانزا هست؟پس چرا اون جا درد میکنه؟ان شالله زودتر خوب بَشید.مستعد رقص هستم ولی خانواده قسمم دادن تا وقتی تگک چرخ میزنم بی خیالش بشم.

فریبا پنج‌شنبه 22 آبان 1399 ساعت 09:57

سهیلا جان یادته بچه هامون زخمی می شدن می گفتیم بزرگ می شی یادت می‌ره
تو هم بزرگ می شی سلامت می شی یادت می‌ره انشالله
الحمدلله که درد نداری

همینه.سلام.البته یادم نمیره.خیلی سخت بود.ولی خدا رو شکر که گذشت.

پرنسا چهارشنبه 21 آبان 1399 ساعت 22:10

سلام خوشحال شدم تموم شد.فکر کنم یه کم نرمش روزانه حالت رو جا بیاره در حد همون تمرینات کششی .مدل قدیما مسابقات کشتی برگزار کنید بین پدر و دو تا پسرا.
برنده جام یه شال و کلاه دستباف کادو میگیره

دیشب پسر کوچیکه همین پیشنهاد رو میکرد.

حسن کچل بانو چهارشنبه 21 آبان 1399 ساعت 17:01

سلام بانو
ایشالا که اینم تموم شه و شما سالم و سلامت برای ما بنویسید، فقط یک سوال میل و قلاب را که شوت نمی کنید؟

نه.خدا رو شکر اونا تو دستم میمونه.بقیه وسایل شوت میشن.

شادی چهارشنبه 21 آبان 1399 ساعت 13:45 http://setarehshadi.blogsky.com/

خدا روشکر که گذشت امیدوارم عوارضش هم زودتر رفع بشه
بباف همباف عزیز

ممنون.مشغولم همچنان.

خانم معلم چهارشنبه 21 آبان 1399 ساعت 13:19

سلام خدا رو شکر که خوبید. انشاالله بهتر هم میشید

ممنون خانم معلم عزیز.

رویا چهارشنبه 21 آبان 1399 ساعت 00:15

از صمیم قلبم خوشحالم که بهترین الان
جز آدمهای خوش انرژی و پرانرژی هستید و امیدوارم همیشه حال دلتون خوب باشه.

ممنون رویا جان.

مامان فرشته ها سه‌شنبه 20 آبان 1399 ساعت 23:00

ممنون.

همطاف سه‌شنبه 20 آبان 1399 ساعت 21:07 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
درد نباشه مفت باشه یا کوفت نباشه مفت باشه یا نیدونم یه چیزی شبیه این
شکر گذشت.
جریان این پاهای خودمختار رو با ارجمند بابا تجربه کردیم و
گیر نداشتن دست ها هم با گرامی مادر.
منتهی تک چرخ زدن، خاص خودتونه

خدا رو شکر.برم تک چرخ رو ثبت کنم منحصر به فرد بشه.

ونوس سه‌شنبه 20 آبان 1399 ساعت 17:05

فقط دیگه باید بخودت برسی تا اثرات داروها جبران شه.
ی اعتراف کنم دیگه ببخش تقصیر خودته که همین عوارضو بامزه نوشتی و من آخرش خندیدم. مخصوصا تک چرخ خخخخ
برات آرزوی سلامتی کامل دارم عزیزم

سلام ونوس جان.اگر نزنم به دنده طنز که از پا در میاییم.

مریم سه‌شنبه 20 آبان 1399 ساعت 14:51 http://mabod.blogsky.com

سلام سهیلا جان
الهی شکر و الهی شکر وبی نهایت بار خدای مهربون رو شکر
ان شالله به زودی مشکل تعادلتون هم حل میشه به امید خدای بزرگ و عزیز و دلسوزمون
افرین به هنرمندیتون در بافتنی و قلاب بافی

ممنون از دعای خیرت.ان شالله.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد