ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
رابطه من با پیشول خیلی عجیبه،از اون ترس و وحشت اولیه که بگذریم،الان رابطه خیلی محترمانه ای با هم داریم.به تفاهم رسیدیم،تو اتاق خوابم نباید بیاد،رفتن به آشپزخانه و حمام و توالت هم قدغن هست.بغل هم نمیکنم،چون آشپزی میکنم و نمیخوام مو بریزه تو غذام. ولی هر بار میبینمش،شروع به ابراز محبت زبانی میکنم،اونم از دور چشمهاش رو برام نیمه باز میکنه،یعنی دوستت دارم.امروز با سرنگ رفتم تو اتاقش،که بهش دارو بدم،نگاه غمگینی به سرنگ کرد،بعد به من.دلم رفت براش،همسر دست و پاش رو میگیره،منم سرش رو نوازش میکنم و آروم از گوشه لبش ،شربت رو بهش میدم.یه ویتامین داره،که خیلی دوست داره، میاد میشینه جلو مبل ،و نگاه میکنه،یعنی ویتامین میخواد. نهایت ارتباط فیزیکی مون برس کشیدن و نوازش پشتش هست،ولی از دور برای هم لاو میترکونیم. محبت حیوانات ،باعث کم شدن استرس ،و مهربانتر شدن آدم هامیشه،مخوصا ما که انگار در وادی وحشت گیر افتادیم.این تجربه برام جدیده. کاش همه یک حیوان خانگی داشتن.
من چیزی نگم دییییگه ... عااااشق گربه ها بودم و هستم . عااااشق همه ی حیوانات شدم




دارسی جانم خودش نمی اومد بغل وقتی هم که بغلش می کردیم چند دقیقه بعد میرفت ولی تامی عاشق بغل منه و به محض نشستن میاد کنارم تا پامیشم همراهم میاد و تا پام به تختخواب میرسه خودشو گوله میکنه تو بغلم .. راستش دیگه بدون تامی خوابم نمیبره
آخی،من با همه عشقم به پیشول خان،تشنه بغل کردن یه پیشی بغلی هستم.حسرت به دل موندم.طفلک دارسی،یادم نمیره.
سهیلا جان کمپیدایی، پست نمی ذاری دیگه> امیدوارم حال خودت و دلت خوب باشه عزیزم
سلام،شادی جان،سخت شده مطلب گذاشتن،از بس خبرهای بد زیاده.
سهیلا جووونم
من اومدم تا با ی عالمه عشق بپرم بغلت.
چقدر هواتو کردم یهوییی.
توی صفحه م آدرس پیج اینستام،گذاشتم بدو بیا پیشم .
@sarah.nevesht
سلام،دوست قدیمیچشم.
خوبی ؟کجایی عزیزم مشهد بودم و به یادت الهی حال دلت خوب و خوش باشه
سلام،ممنون،التماس دعا.
آخرین حیوان خانگی که داشتم مربوط به سالهای اول دبیرستان ، ودو تا پرنده کوچولو بودند.
الان عروسم دو سه تا گربه داره.بخاطر یکی از اونها که داخل بالکن هست، جرات نمیکنم وارد بالکن بشوم چون هنوز حسابی از اینکه گربه ای خودش را به دست وپایم بمالد میترسم.هنوز جرات نکرده ام به ربه های داخل خانه دست بزنم.
چه خوب که راه همزیستی مسالمت آمیز را پیدا کرده اید.
سخت بود مینو جان،ولی شد.
واحد شمارش بیحوصلگی، تعداد




باشههاییست که توی یه مکالمه میگی
سلام و ارادت
ﺷﻚ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺑﻲ ﻛﺴﻲ، ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﻫﺠﺮﺍﻥ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ
ﺧﺸﻜﺴﺎﻟﻲ ﮔﺎﻫﻲ، ﺍﺯ ﺳﻴﻼﺏ ﻭ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ
ﺭﻧﮓ ﻭ ﺭﻭﻳﺖ ﻣﻲ ﭘﺮﺩ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ !
ﺑﺎ ﺻﻼﺑﺖ ﺍﺭﮒ ﺑﻢ ﺑﺎﺷﻲ ﻭ ﻭﻳﺮﺍﻥ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ
ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻫﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ ﻫﺮﮔﺰ ﻛﺴﻲ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻜﺮﺩ !!
ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺍﺯ ﺧﺎﻝ ﻟﺐ،ﻣﻮﻱ ﭘﺮﻳﺸﺎﻥ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ
ﮔﺎﻩ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ
ﺭﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻣﻴﺎﻥ ﻧﺎﺭﻓﻴﻘﺎﻥ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ
ﺳﺨﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﺩﺭ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺑﺎﻏﺒﺎﻧﺖ ﻭﻝ ﻛﻨﺪ
ﺣﻴﻦ ﮔﻨﺪﻳﺪﻥ ﺑﻔﻬﻤﻲ ﺧﺎﻙ ﮔﻠﺪﺍﻥ ﺑﻬﺘﺮ است.
واقعاً متاًسفم عزیزم.
الآن یه پست برای خاطر عزیز تو گذاشتم.
دوستت دارم/ نمیدونی
ممنون دوست عزیز.
به نظرم که حضورش خیلی بهتر از نبودشه، البته که دردسراشم کم نیست
کاملا قبول دارم اونهایی که حیوان خانگی دارن، رفتارشون نسبت به حیوانات خیلی متفاوته و آشتی خوبی بینشون هست
همینطوره نهال جان،من از وفتی پیشول اومده به شدت رقیق القلب شدم.
سلام سهیلا جان
چه پیشی فهمیده ای دارین....رابطه مسالمت آمیز یعنی همین...
آره یاسی جان،خیلی گوگولیه
آفرین بر شما من که اصلا نمیتونم قبول کنم یه گربه تو خونهام راه بره هم میترسم (به شدت) هم به نظرم تمیز نیست. حیوون خونگی فقط ماهی
تازه اونم فقط نگاشون میکنم و قربون صدقه. تعویض اب حوض کوچولو و ... با من نیست
سلام شادی جان،منم همینجور بودم،هنوزم با بغل کردن مشکل دارم.از دور با هم مراوده داریم.
گربه ها این محبت زبانی رو هم خیلی خوب میفهمن تو خونه ما ببری اصلا بغل دوست نداره برا همون من از راه دور براش یه شعر درست کردم وقتی میخونم قشنگ توجه میکنه و گوش میده بعد هم برا تشکر یه میو بعد از تموم شدن شعر من میگه.
گربه ما هم بغل دوست نداره،ناز دوست نداره،فقط از دور لاو میترکونیم.
اینجا محاله گربه و سگ ولگرد ببینی عزیزم.
گربه ایرانی که اونقدر گرونه که عضوهای پزی خونه های پولدارهاست.
نمیگم گربه ای که توی خونه نباشه نیست اما معمولا مردم گربه هاشونو عقیم می کنند یا اگه بچه دار بشن تو روزنامه و تخته های اعلانات سوپرمارکتا اعلام می کنند که دنبال خونه براشون هستن. مردم هم خوب استقبال می کنند. البته متاسفانه هنوز شاتل ها وجود دارند. جایی که اگر سگ یا گربه ای به شهرداری اعلام بشه تو خیابونه می گیرنشون و توی جاهای بخصوص نگهداری می کنند. بعد افرادی مثل من میرن و اونا رو به فرزندی قبول می کنند وگرنه می کشنشون
تو کشورهای پیشرفته،برای حیوانات هم برنامه هست،یا باید صاحب داشته باشن یه تو پناهگاه باشن یا از بین میبرن.تو کشورهای عقب مونده،نه برای انسان ها برنامه هست،نه حیوانات.کلا همه چیز رو هواست.
بارها شنیدم ولی متاسفانه دیگه از پس نگهداری هیچکدومشون بر نمیام. حتی ماهی و آکواریوم. کلا الآن فکر می کنم و با صدای بلند هی میگم: من عاشق تمام حیوونام اما بیرون از خونۀ خودم. و حالم خوب میشه
سخته نسرین جان،واقعا توان میخواد،شما همون بیرون بهشون محبت کن،دستت درد نکنه،مواظب خودتم باش.
سلام سهیلا جان
رابطه ی بسیار متعادل و خوب و عشقولانه ای با پیشی کوچولو دارید ،
اره منم شنیدم ، خدارو شکر که کلی تاثیر مثبت روتون داشته و حیوانات خانگی افسردگی و اضطراب رو کم می کنند ولی اگه خونه ی حیاط دار داشتیم ، قطعا خونه رو پر از مرغ و خروس می کردم
مرغ و خروس هم عالیه،ان شاءالله خدا خونه حیاط دار قسمتتون کنه.