ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
یه جا خوندم،وقتی خاله میشی،انگار یه بچه داری،که خودت به دنیا نیاوردی، نظرتون چیه؟
بعد از اون چیزی که بهمون گذشت،دل که نبود،دماغ هم که هیچ،ولی به هر حال این خونه هم نباید متروکه بمونه .
از وقتی پیشی دار شدیم،عاشق همه جونورها شدم،تو پارک،یه مارمولک نقره ای دیدم ،گفتم قربون دست و پای بلوریت برم،نقره ای قشنگه،برو کنار زیر پا نمونی .قیافه دوستم دیدنی بود .
با گربه های خیابان حرف میزنم،بیشترشون جواب میدن .
خلاصه هر کس حیوان خانگی نداره،نصف عمرش برفناست .
حرف زیاده،ولی باشه برای بعد .
خاله شدنت مبارک من اصلا پتانسیل خاله شدن ندارم نمی فهمم.
ولی تو که پیشی میخواستی چرا به خودم نگفتی یه دختر خیلی خوشگل و ملوس داشتم برا واگذاری
آخی،من تازه که خاله نشدم،خواهرم حدود ۶۵ سالشه،اوه،۴۵ سال قبل خاله شدم،ولی در اصل ماجرا تفاوت ایجاد نمیکنه.
سلام بانو خیلی خوشحال شدم که دوباره نوشتید در مورد خاله هم کاملا درسته انشاالله سربازی پسر جانتون راحت باشه شاد و سلامت باشید
ممنون شکوه عزیز،دلم برای وبلاگ و دوستانم خیلی تنگ شده بود،سلامت و کامروا باشید.
من خاله نشدم دیگه هم امیدوار نیستم بشم . به تصمیم خواهر جان و همسرش احترام میذارم .

امیدوارم قدم نورسیده مبارک باشه خاله سهیلا
همه ش فکر میکنم من قبل از این سه سال و نیم چطوری بدون گربه تو خونه م زندگی می کردم؟؟
سلام،بله،واقعا تصمیم به فرزند داشتن،ریسک بزرگیه،منم اولین بار ۴۳ سال پیش خاله شدم،دومیش که تهران هست،برای ۳۸ سال قبل هست.جدید نیست .واقعا چه جوری بدون گربه زندگی میکردیم،من هر جا میرم،دلم براش تنگ میشه .
سلام
کاش زودتر کامنت گذاشته بودم!
من هنوز خاله نشدم نمیدونم
قدم رنجه کردید.ممنون.اینم یکی از باگ های آقایون هست،خاله شدن عالمی داره.
سهیلا جان امیدوارم همگی خوب و سلامت باشید، اتفاق خاصی افتاده؟
ممنون،نه دیگه،اتفاق که تو اجتماع خیلی افتاد،تو خونه ما پسر کوچیکه رفت سربازی،درباره اش مفصل مینویسم ان شاءالله.
خواهرزاده عشقه
اینکه با گربه ها حرف میزنی و بیشترشون جواب میدن عالیه
آره،جواب میدن،مخصوصا نارنجی ها،قبلا فقط گربه میدیدم،الان شخصیت های متفاوت گربه ها.