ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
نمیدونم چرا من بیچاره شانس میانجی شدن ندارم.هر وقت میخوام دو نفرو با هم آشتی بدم،با هم آشتی میکنن،ولی کاسه کوزه ها ،سر من میشکنه.
هر وقت بین پسر و پدر میانجی میشم،همین بساطه،آخرش پسر میگه،تو داری اینجوری میگی،پدر نمیگه.
پدر همه غر غر هاش رو برای من میزنه،به پسر که میرسه،ملیح و مهربان میشه.
شیطونه میگه ولشون کنم به حال خودشون.
وضعیت همه ما مادرها همینه
ولی به نظرم هرچقدر هم دیر، بازم وقتی متوجه شدیم باید تغییر رویه بدیم.
ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه ست
درسته نگین جان،مادرها اینجورین.
دقیقا باید ولشون کنی به حال خودشون. یادمه وقتی تهران درس میخوندم یکبار بابا مامانم یک دعوای سخت کردن و من از تهران رفتم خونه و آشتیشون دادم. بعدا هر دوشون گفتن اصلا تقصیر تو بود که ما دوتا دعوا کردیم. تازه برادرم هم باهاشون موافق بود. این در حالی بود که وقتی من تهران بودم اون دوتا دعوا کرده بودن.
آره منجوق جان، دقیقا کاسه کوزه ها سر میانجی میشکنه.
ولش شون به حال خودشون سهیلا خانوم
والا که من چند سال دیر فهمیدم نباید میانجی خیر شد.
الان احساس میکنم آدم خوشحال تری هستم
دیر فهمیدم،دیر
شیطونه نیست.عقل سلیم می گه بذار خودشون با هم کنار بیان.
اصلا به ما چه
راست میگی،شیطونه اون ور مادرونه رو گول میزنه،این یکی عقل سلیمه
اره درکت میکنم ما هم از این موارد بی نصیب نیستیم همه کارهای بچه ها رو انجام میدم تهش باباشون رو بیشتر دوست دارن
برای این که میدونن ،مادر همیشه میبخشه،همیشه در کنارشون هست.
دیر فهمیدم عمه جان.