یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

طب سنتی ۲


تجربه بعدی درباره اگزمای دستم بود،اگزمای شدید داشتم،وحشتناک،پوست پوست،زخم،اصلا یه وضعی،از این دکتر به اون دکتر،پماد،قرص.همش موقتی بود.دوباره برمیگشت.

یه خانمی اومده بود برای کمک در کار خانه،برگشت گفت،یه کم حنا بریز تو آب،دستت رو بذار توش.اینم مثل آب روی آتش بود.
درسته کف دستم حنایی شد،ولی جوش ها خشک شد،پوست جدید آورد،یه کمی هم پوست کلفت تر شد.

انقدر نازک بود پوست دست،که زود زخم میشد و خون میومد.

طب سنتی ۱


دوستان امروز میخوام یه بحث جدی رو پیش بکشم،طب سنتی،طب جدید.

وقتی پسر اولم دنیا اومد،علاوه بر دل درد،رنگ‌مدفوعش سبز بود،تا مدت ها،دکتر اطفالمون ،خیلی به روز بود،ترنجبین،آب قند و آب نبات رو ممنوع کرده بود،منم گوش میدادم،ولی میدیدم این بچه،دفعش درست نمیشه.

یه روز،یواشکی،یه آب نبات خیلی کم شیرین دادم بهش .مثل آب روی آتش بود.رنگش درست شد.

دقیقا یکسال بعد،جاریم،همین تجربه رو داشت،میگفت درست نمیشه هر کار میکنم .بهش گفتم،به هیچ کس نگو،ولی یه کوچولو آب نبات بده.خلاصه که داد،و مشکل حل شد.

گربه ۲


یه عروسک  دوستم برای گربه سیاه ما آورد،یه نگاه بدی کرد،رفت،اصلا محل نداد بهش.حالا ببین مخمل،بغلش میکنه و میخوابه.

دو تا گربه دیگه هم بود،این مظلومه،هیچی نمیگه،بردمش تو اتاق،جدا بهش دادم.اونا نخورن سهمش رو.

بعد جمعه دیدم سرفه میکنه،انگار آسم هم داره طفلکی.همش میگم،آخه تو،توی خیابان،چیکار میکردی.تو گربه خونگی هستی.

آخه گربه،انقدر لطیف،انقدر با احساس میشه.

تازه dsh,نژاد نداره

الان هم پسرم خوشبخت هست که مخمل داره،هم مخمل خوشبخته .گاهی وقتا،خوشبختی همینقدر ساده است.
پسرم میگه،انقدر که مخمل به من اعتماد داره،خودم به خودم ندارم.

گربه

بچه ها یه قصه بگم.ما برای خونه پسر بزرگه،یه گربه میخواستیم.هی رفتیم تو این پیج های واگذاری،بالا و پایینش کردن،بیچاره ،انگار میخواستن بهش زن بدن،چون مجرد بود،ندادن بهش.
بعد با دو تا گربه ،تو محوطه خودمون خیلی رفیق بود،همیشه بهشون غذا میداد،بازی میکرد.
پسرم گربه نارنجی خیلی دوست داره،یکیشون نارنجی بود.
گفتم همین رو ببر،چه کاریه،یه روز باکس برد با غذا،که نارنجی رو بگیره،ببره دامپزشک،بشورن،واکسن بزنن ببره .نارنجی نیومد،کلی هم سلیطه بازی در آورد.
عوضش اون یکی،هی میومد خودش رو میمالید به پسرم.
اونو گرفت،برد،خلاصه کاراش رو کرد،شد گربه اش،اسمشم مخمل هست .
این گربه،انقدر میفهمه،انقدر احساساتش لطیف هست که هر دفعه،گریه ام میگیره.
یه بار یواشکی براش،مرغ آوردم از تو یخچال،تا یه مدت،برام دمش رو میلرزوند،تکون دادن نبودا،میلرزوند،تشکر خیلی زیاد.

ضد آفتاب

سلام بر دوستان گل،امروز رفتم بالای منبر.دیروز یه سریال میدیدم،به اسم ،
Lie to me
سریال بسیار خوبیه،اینا اومده بودن تو یه جای گرم،انقدر کرم ضد آفتاب زده بودن روی بینی شون،که سفید بود،یعنی چند برابر نقاط دیگه صورت .
دیدم ای دل غافل،ما به همه جای صورتمون،مساوی کرم میزنیم .
در صورتی که بینی چون برجسته تره،بیشتر و شدید تر آفتاب میخوره،و اکثرا سرطان های پوست،از بینی شروع میشه .
پس یه بار کل صورت رو بزنیم،یه بار بینی رو مجدد بزنیم.
یه نکته دیگه،وقتی روی صورت کرم میزنینم،فقط تا برجستگی گونه باشه،دور چشم نزنیم،خارجی ها ،برای دور چشم،کرم ضد آفتاب مخصوص دارن،اون نقطه پوستش خیلی حساس هست .و اون جا کرم بزنید،داخل چشمتون میره،اذیت میکنه،هی باید بمالید چشم رو .

دیگه تموم شد،حالا آروم از منبر میام پایین.