یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

سوزن نخ کن

یادتونه تو  متروی تجریش سوزن نخ کن خریدم . ایندفعه اگر ببینمش چن تا میخرم برای روز مبادا .

بسیار خوب و کاربردی بود . فروشنده اش هم یه آقای پیر خوش اخلاق بود .

قیمتش هم هزار تومن . چرا 5 تا نخریدم .

البته انقدر چیزای بنجل به ادم میندازن که چشممون ترسیده.

امروز یه دل سیر خیاطی کردم

با همدیگر مثل دوست هایی خوب رفتار کنید




یکی از نعمتی هایی که به زن و شوهر داده شده این است که می توانند دوستانی صمیمی با هم باشند.

اصل دوستی بر این است که دو طرف باید به احساسات و نیازهای طرف مقابل خود ارزش و احترام بگذارند. یعنی هرچه که برای تو مهم است برای من هم باشد.

این رمز این است که همسرتان همیشه احساس دوست داشته شدن کند.

سفرنامه 2

آقا اصل مطلب فراموش شد .

این متل پیزوری ما نزدیک یه بازاری بود به نام مرجان .

ما همیشه پردیس ها و مرکز تجاری و مروارید رو گز  میکردیم و همیشه هم گیر سایز بزرگ بودیم .

بعد از خرید از بازارها دپرس میشدیم که چر انقدر توپولی شدیم و چرا این بوتیک داران محترم فقط برای باربی ها لباس میفروشند.

 خلاصه هر چه همسر گفت سری هم به بازار مرجان بزنیم گفتم هیچوقت تا حالا نرفتیم . حتما خبری نبوده .

خلاصه روز آخر گفتم چند ساعتی وقت هست سری هم به این بازار بزنم دیدم ای دل غافل همه جا نوشته سایز بزرگ .

برای خودم برای دوستم برای پسرم خرید کردم اما همش با غصه که چرا از اول اینجا نیامدم .

دوستانی که مشکل سایز دارید . بازار مرجان بهشت کیشه.

سفرنامه 1

از آنجا که ما کلا آدم خوش سفری هستیم هفته قبل از تاسوعا و عاشورا از این پیامک های تور های ارزان برایمان ارسال شد .

قبلش براتون بگم من عاشق کیشم . با اینکه چند تا کشور خارجی رفتم ( مالزی که رفتم همون روز اول یه دریا گریه کردم و اگر تو رودروایسی دوستم نبودم برمیگشتم )دوبی رفتم ( از دیدن افاده عربها  کلافه بودم )ترکیه رفتم ( اونم یه جور دیگه ) خلاصه هر جا که برم کیش برام یه چیز دیگه است . هواش آرامشش کلا عاشقشم . هر چی مردم میرن شمال من خیز بر میدارم سمت کیش.(دروغ چرا مردم ده بار میرن شمال من یه بار میتونم برم کیش. )تور کیش 250 تومان . ما هر جور که حساب کردیم دیدیم خرج بلیط هواپیما هم بیشتر از این مقدار است . با همسر مطرح کردیم گفت شما کیش نرو من میبرمت دوبی . (بزک نمیر بهار میاد ....) گفتم شما حالا بیا من ببرمت کیش بعد شما منو ببر دوبی.خلاصه وقتی قیمت رو گفتم موافق نبود . فک میکرد این دیگه چه جور توریه . یعنی چه جور هتلی میبرن مار و. گفتم حالا بیا ببین . خلاصه در کمال ناباوری با 500 تومان ناقابل رفتیم کیش . حالا از قبلش براتون بگم . جریان زانو رو که یادتونه . کلا زانوی چپ تا نمیشد و ورم داشت . دو روز قبل از مسافرت هم بسیار احساس کدبانویی به من دست داده بود و نتیجه گرفتن کمر بود . از هواپیما که پیاده شدیم هی منتظر شدیم ماشین هتل بیاد دنبالمون . نیومد . آخرش خودمون ماشین گرفتیم رفتیم . یه ویلای کوچیک لب دریا .وقتی هم گفتیم پس چرا نیومدید گفتن 10 نفر به بالا پیشواز میاییم . ما هم عذر خواهی کردیم که 10 نفر نیستیم.( در برگه تو پیشواز ذکر شده بود )

 اتاق کوچکی رو به دریا . از اینجا جریان رو از دید همسر مینویسم .اتاق کوچک و قدیمی . سرویس فرنگی هم که نداره . یه تلویزیون کوچیک سیاه و سفید که فقط کانال 3 رو میگیره اونم که همش سخنرانی مذهبی داره با نوحه خونی.کلا زیر صفر


حالا از دید من . یه اتاق کوچیک که پنجره اش رو به دریا باز میشه. همش میتونی لب دریا رو ببینی.

فاصله با ساحل خیلی کم بود و در کمتر از دو دقیقه میتونستی به آب برسی.

 با اینکه هر بار مینشستم  بدون کمک همسر نمیتونستم از جام بلند بشم و اینقدر ناله میکردم که دل همه ریش میشد اما عجیب خوش گذشت . جای همه عزیزان خالی . خلاصه بعد از برگشتن هم سرمای سختی خوردم و هنوز که هنوزه خوب نشدم. یه چیز با مزه اینکه شب دوم اقامت یه جیرر جیرک اومده بود روی سقف کاذب و شروع به خوندن کرد .

همسر هم که دلش پر بود گفت کم بود جن و پری یکی هم از دریچه پرید . هر چی من کیش کیش و پیش پیش کردم اونم تند تر خوند . خلاصه موزیک زنده هم داشتیم.

شیر


یک گله شیر به رهبری یک گوسفند


از یک گله گوسفند به رهبری یک شیر
شکست خواهند خورد.