یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، اینستا گرام soheildeco


نیچه می گوید: ارزش یک احساس به شدت آن نیست، به مدت آن است.
پس به یاد بسپاریم، عشقی حقیقی است که در طول زمان شدت یابد، نه ضعف...

ویتامین دی

یک مطالعه تازه نشان داده است که کم بودن میزان ویتامین دی در افراد ۵۵ ساله به بالا می تواند به ناتوانی در انجام وظایف عادی در زندگی روزمره منجر شود.
محققان هلندی گروهی شامل مردان و زنان ۵۵ تا ۶۵ ساله و گروه دیگری شامل افراد بالای ۶۵ ساله را طی یک دوره شش ساله مورد مطالعه قرار دادند.
پژوهشگران می خواستند بدانند که آیا آنها می توانند وظایفی از قبیل بالا رفتن یا پایین آمدن از ۱۵ پله، برخاستن یا نشستن بر صندلی، قدم زدن برای پنج دقیقه در بیرون از خانه را انجام دهند یا نه.
آنها سپس با انجام آزمایش خون میزان ویتامین دی آنها را اندازه گرفتند.
محققان بعد از احتساب عواملی مثل سن، فعالیت جسمی و بیماری های مزمن، دریافتند که در هر دو گروه کمبود ویتامین دی، به افزایش ناتوانی جسمی منجر شده است.
موارد ناتوانی در میان اعضای گروه ۵۵ تا ۶۵ ساله که کمبود ویتامین دی داشتند دو برابر افراد دیگر بود.
کمبود ویتامین دی زمانی است که میزان آن در خون زیر ۲۰ نانوگرم در میلیمتر باشد و میزان عادی زمانی که بالاتر از ۳۰ نانوگرم باشد.
نتایج این مطالعه در نسخه آنلاین نشریه اندروکرینولوژی و متابولیسم چاپ شده است.
دکتر اولین سول از مرکز پزشکی دانشگاه وی یو در آمستردام گفت که این مطالعه ثابت نمی کند که کمبود ویتامین دی علت ناتوانی است.
او گفت: "شاید قرص های ویتامین دی موثر باشد اما پیش از آنکه بتوان چنین فرضی داشت، باید آن را به صورت تصادفی آزمایش کنیم."
تخمین زده می شود که ۹۰ درصد افراد مسن کمبود ویتامین دی دارند.
این ویتامین از طریق تابش نور خورشید بر پوست یا از طریق بعضی مواد غذایی جذب می شود و نقش مهمی در سلامت استخوان و عضلات دارد.
کمبود این ویتامین می تواند باعث پوکی و در نتیجه شکستگی استخوان شود


روزی ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﯽ، ﺍﺯ ﻃﺒﻘﻪ ﺷﺸﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍﺵ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻪ .
ﺧﯿﻠﯽ ﺍﻭﻧﻮ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﻠﻮﻏﯽ ﻭ ﺳﺮﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﻤﯿﺸﻪ .
ﺑﻪ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﻣﻬﻨﺪﺱ 10 ﺩﻻﺭ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ( ﺗﺎﺑﻠﮑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ ).
ﮐﺎﺭﮔﺮ 10 ﺩﻻﺭ ﺭﻭ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺭﻩ ﻭ ﺍﻭﻧﻮ ﺗﻮﺟﯿﺒﺶ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ .

ﺑﺎﺭﺩﻭﻡ ﻣﻬﻨﺪﺱ 50 ﺩﻻﺭ ﻣﯿﻔﺮﺳﺘﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﻮﻝ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺍﻭﻣﺪﻩ، ﭘﻮﻟﻮ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﺶ .

ﺑﺎﺭ ﺳﻮﻡ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺳﻨﮓ (ﮐﻮﭼﮑﯽ) ﺭﻭ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺳﻨﮓ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﺑﻪ ﺳﺮﮐﺎﺭﮔﺮ .
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺮﺷﻮ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﮐﺎﺭﺷﻮ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻪ ﻭ ﺣﺮﻓﺎﺷﻮ ﺑﺎﻫﺎﺵ
ﻣﯿﺰﻧﻪ .
ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ
ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﻣﯿﻔﺮﺳﺘﻪ ﺍﻣﺎ ﻣﺎ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺬﺍﺭ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ .
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺳﻨﮓ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺑﺮ ﺳﺮﻣﻮﻥ ﻣﯿﻔﺘﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﮐﻮﭼﮏ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻧﺪ،ﺩﺭ ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﻭﯼ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﯾﻢ .
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ
ﺍﺳﺖ؛ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻣﺎﻥ ﻧﻌﻤﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺳﯿﺪ،ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺬﺍﺭ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺳﻨﮕﯽ ﺑﺮ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺑﯿﻔﺘﺪ...

آدمی را می توان شناخت


آدمی را می توان شناخت :
از کتابهایی که می خواند
و دوستانی که دارد
و ستایش هایی که می کند
و لباسهایش و سلیقه هایش
و از آنچه خوش نمی دارد
و از داستانهایی که نقل می کند
و از طرز راه رفتنش
و حرکات چشمهایش
و ظاهر خانه اش و اتاقش؛
زیرا هیچ چیز بر روی زمین مستقل و مجرد نیست،

بلکه همۀ چیزها تا بی نهایت با هم پیوند و تاثیر و تاثّر دارند.




نوشته رالف والدو امرسن ترجمه حسین الهی قمشه ای
برگرفته از کتاب "در قلمرو زرین"

سفرنامه 3

عادت دارم وقتی میرم سفر ملافه و حوله با خودم میبرم . از ملافه و حوله هتل ها استفاده نمیکنم .

اون هتلی که رفتیم ملافه داشت ولی اصلا حوله نداشت .

در عوض چیزایی مثل مانتو و شلوار و خیلی لوازم دیگه رو همونی که تنم هست میبرم فقط .

روز دوم سفر دگمه وسط مانتو کنده شد و صدای افتادنش رو شنیدم .

درست جلوی جالباسی و بغل تختها . هر چی روی زمین رو نگاه کردم نبود .

به همسر گفتم رفته زیر تختا بکششون کنار تا بدوزمش (نخ و سوزن هم از لوازمیه که همیشه تو کیفم هست )

حالا فک کنید همسر از خوابیدن رو این تختا اکراه داشت چه برسه به کنار کشیدن که زمینش هم تمیز نبود .

خلاصه بنده خدا انجام داد اما دگمه پیدا نشد .

دو ساعت بعد اومدم چیزی رو روی لبه جالباسی بذارم که دیدم دگمه افتاده اونجا و با شادی بسی فراوان دوختم . محض اطمینان چن دگمه دیگه رو هم که به نظر لق میومد دوختم .به دلیل کمبود نخ همه رو نشد که بدوزم .

روز بعد اومدم مانتو بپوشم دیدم ای دل غافل یکی دیگه هم افتاده .

باز روی زمین رو گشتم نبود که نبود .

به همسر هم نمیتونستم بگم . تا خلاصه رسیدیم تهرا ن.

دگمه پیدا شد. حالا سوال اینه که کجا . به بهترین پاسخ دهنده ها آفرین میگم.(بیشتر از این نمیتونم)