یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

مرگ پایان کبوتر نیست


استاد الهی قمشه ای در مراسم فوت  خواهرش..


 چنانچه در دین ما آمده مرگ پایان راه نیست؛ فیلسوفان بزرگ جهان هم گفته‌اند که ما نمی‌میریم و تنها به جهان دیگر سفر می‌کنیم. این خبر را که ما می‌میریم شیطان داده است.

 

او در ادامه بیان کرد: هیچ جایی در قرآن گفته نشده است که ما به گور می‌رویم، بلکه در تمام قرآن بشارت داده شده که به پروردگارمان می‌پیوندیم؛ پروردگاری که آرامش‌بخش است و مانند این است که به آغوش مادر رفته باشیم.

 

قمشه‌ای درباره زمان مرگ انسان گفت: زمانی که جان انسان به بالا آمدن نزدیک می‌شود فرد محتضر می‌گوید کسی کاری کند اما زمانی که از رفتنش مطمئن می‌شود می‌فهمد که به سوی پروردگارش باز می‌گردد.

 

او با بیان این‌که «در ادبیات ما با ادبیات شیرین به مرگ اشاره شده است»، اظهار کرد: ادبیات ایران انسان را چون پرنده‌ای در قفس تصویر می‌کند و معتقد است انسان آمده، در قفس گرفتار شده و روزی از آن فرار خواهد کرد؛ همچون داستان طوطی و بازرگان. ادبیات غرب هم به این صورت به مرگ نگاه می‌کند و تنها به اصول مذهبی ما محدود نمی‌شود. در داستان «پیامبر» جبران خلیل جبران هم به مرگ چنین نگاهی شده است.

 

الهی قمشه‌ای افزود: کتاب «مرگ ایوان ایلیچ» نوشته تولستوی  به مرگ نگاه حیرت‌انگیزی می اندازد. همچنین امیلی نیکلسون در شعری می‌گوید صبح بیدار می‌شوی، دم آینه می‌روی، دست به زلفت می‌کشی، پنجره را باز می‌کنی و از هوای خوب و نسیم ملایم لذت می‌بری و به شب سیاهی که دوساعت پیش تو را ترسانده بود می‌خندی. او در کمترین عبارت بشترین مفهوم را گنجانده است.

 

این سخنران درباره تعبیر دیگری که از مرگ در ادبیات جهان گنجانده شده است، مطرح کرد: این که دوباره زاده شویم یکی دیگر از تعبیرهایی است که ادبیات جهان به آن پرداخته است. ما مرحله به مرحله پیشرفت می‌کنیم و تبدیل می‌شویم. هیچ گفته‌ای بهتر از این نیست؛ «از جمادی مردم و نامی شدم». این شعر به بهترین نحو مراحل تبدیل و اوج گرفتن انسان را ذکر می‌کند.

 

«از جمادی مردم و نامی شدم

وز نما مردم به حیوان برزدم

 

مردم از حیوانی و آدم شدم

پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم

 

حمله دیگر بمیرم از بشر

تا بر آرم از ملایک پر و سر

 

وز ملک هم بایدم جستن ز جو

کل شیء هالک الا وجهه

 

بار دیگر از ملک قربان شوم

آنچ اندر وهم ناید آن شوم»

 

او با بیان این‌که «غروب کردن تعبیر دیگری از مرگ است»، گفت: همه ما به خوبی می‌دانیم در پسِ هر غروبی طلوعی وجود دارد. مرگ غروبی است که طلوع به دنبال خواهد داشت. در واقع انسان پس از مرگ از جای دیگری سر درمی‌آورد.

 

قمشه‌ای مسافر بودن را از دیگر تعبیرهای ادبیات جهان خواند و بیان کرد: ما در این دنیا مسافریم و باید ناهمواری‌ها و مشکلات آن را تحمل کنیم. نظامی هم معتقد است انسان مسافر ازلی و ابدی از عمق هیولا تا اوج عرش را تجربه می‌کند. هرکسی در دنیا ظهور کرده و از آن عبور خواهد کرد.

 

او با اشاره به پیشنهاد خود مبنی بر برگزاری جشن جهانی انسانی اظهار کرد: من پیشنهاد کردم جشنی جهانی بگیریم تا عظمت انسان را به همگی یادآوری کنیم. این باعث شرمندگی است که انسان به این عظمت رسیده اما هنوز از روی زمین ته سیگار جمع می‌کند. باید کسی به مردم یادآوری کند که شما صاحب همه چیز هستید. در واقع باید بگوییم که این همه حرص و آز بی‌دلیل است و هیاهوی  زیاد برای هیچ محسوب می‌شود.

 

الهی قمشه‌ای در ادامه بیان کرد: تعبیر دیگری که در ادبیات جهان از هستی و مرگ وجود دارد تشبیه کردن به چاه است. در واقع دنیا را چاهی می‌بینند که خداوند دستاویزی فرستاده تا ما از آن بیرون بیاییم.

 

او با اشاره تجربه نزدیک به مرگ شرح داد: هزاران نفر این تجربه را داشته‌اند. افرادی که دروغگو نیستند و نیازی به دروغ ندارند. از این افراد می‌توان به الیزابت تیلور اشاره کرد. در بین این افراد یک آتئیست هم وجود دارد که خدارا نفی می‌کرد اما این تجربه را داشت.

 

این نویسنده همچنین تصریح کرد: فکر به مرگ  باعث این نشده است که از زندگی ببریم، تنها باعث شده به کار خوب و بد فکر کنیم. همه ما به خوبی می‌دانیم چه کاری خوب و چه کاری بد است. حتی در ادبیات غرب هم گفته شده کار های خوب همچون غلام و کنیز در اختیار فرد قرار می‌گیرد.

 

قمشه‌ای در بخش پایانی سخنانش درباره خواهرش گفت: من خودم را با این نکته تسلی می‌دهم که خواهرم رنج عالم را نکشید و به بیماری صعب مبتلا نشد و راحت رفت. او هیچ تعلقی به دنیا نداشت تا حدی که به من می‌گفت هر زمانی که قرارشد بروم به راحتی خواهم رفت. متاسفانه برخی  تصور مرگ و روح را عقب‌افتادگی می‌دانند و می‌گویند که از نظر علمی ثابت نشده است. اما بسیاری از بزرگان فیزیک و علمایی همچون استیو جابز و ماکس پلانک روح را پذیرفته‌اند.

نظرات 2 + ارسال نظر
علی امین زاده چهارشنبه 13 مرداد 1395 ساعت 09:51 http://www.pocket-encyclopedia.com

ای عاشقان... ای عاشقان...
http://www.hamsadehha.blogsky.com/1395/05/10/post-390

ممنون از اطلاع رسانی.

علی امین زاده چهارشنبه 13 مرداد 1395 ساعت 09:51 http://www.pocket-encyclopedia.com

باید پذیرفت با دانش بشر هنوز نیمشه خیلی از اتفاقهای دنیا رو توجیه کرد.

کاملا درسته.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد