یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

پیرو پست قبل

یه دوست داشتم که همسایه هم بودیم.

شوهرش با شوهرم همکار بود. 

بر خلاف من و همسر که با هم اختلاف سنی داشتیم اونا با هم همسن بودند.

دوتا هم بچه داشتن.یه پسر و یه دختر.

وقتی وضع مالی آقا خوب شد ، اول بهانه گرفت چرا شما دیپلمه هستی و من فوق لیسانس.

خانم ادامه تحصیل داد با دوتا بچه لیسانس گرفت با نمرات خوب.

بعد گفت من زود ازدواج کردم باید جوانی کنم . شروع کرد به هرز شدن .

خانم اول مقاومت کرد .

دختر اولی رو پیدا کرد باهاش صحبت کرد .

چقدر خون دل خورد تا طرف ول کرد رفت . بعد شد دومی و سومی .

بعد شد همزمان با چند نفر. آقا گیر داد برید خارج تا بچه ها بتونن ادامه تحصیل بدن .

خانم میدونست برنامه چیه با خون جیگر قبول کرد.

جالبه که بقیه همسایه ها که از جریان خبر نداشتن

میگفتن تقصیر خانم هست که شوهرش رو ول کرده و رفته خارج دنبال عشق و حال.

بعد از چند سال رسید به زن های خیابونی و هر شب یکی اومد .

تا جایی که همسایه ها شاکی شدن و کار به تهدید برای شکایت رسید.

بعد از چند وقت خانم رو طلاق داد. بدون اینکه حق و حقوقش رو درست بده.

خانوده آقا هم طردش کردن .

حالا سالیان سال از این جریان میگذره.

یه خونه متروکه . بدون هیچ سر و صدایی.

بدون بوی غذای خانگی.

بدون هیچ آینده ای.یه جغد پیر و هرز نشسته منتظر مرگ.



نظرات 9 + ارسال نظر
اندر احوالات چهارشنبه 5 شهریور 1393 ساعت 12:18 http://andarahvalat30.blogsky.com

حققققققققشه

بعلللهههه. تازه کمشه.

زرین بانو سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 12:43 http://zarrinbanoo.blogfa.com

سلام آبجی
من دوستی داشتم که بی نهایت زیبا و عفیف بودشوهرش جلوی چشمش دختر میبرد طبقه بالای خانه شان.زن میسوخت به خاطر تک پسرش.
حالا بعد چند سال پسرش دختری را بعد از تجاوز کشته وباز هم زن میسوزد.

ای وای. کاش از شوهرش جدا میشد . شاید اگر پسر پدرش رو نمیدید میتونست زندگی سالمی داشته باشه.ممنون که سر زدید

رها سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 11:03 http://rahaomidvar.blogfa.com

کاش این مریضی ها هم یه قرص و دوایی داشت. کاش قرصش رو می خوردن و خوب می شدن و دیگه خانواده ی از هم نمی پاشید.
کاش سربه هوایی و هرزگی هم مثل آبله واکسن داشت.
ای کاش ...

کاش.

ونوس دوشنبه 3 شهریور 1393 ساعت 12:50 http://calmdreams.blogfa.com

چه وحشتناک

اره به همین وحشتناکی بود که گفتم

کارمند وظیفه شناس دوشنبه 3 شهریور 1393 ساعت 10:05

این واقعیت زندگی اینجور آدم هاست .چه میدونم هر کس یه جوره
بی خیال کی بریم پیاده روی ؟ البته ماشین سواری هم خوبه ها

برای پیاده روی پایه هستم هر وقت بخواهی. البته باید قرار بذاریم .البته پیاده رویش تو یه خیابون باشه که پر از بوتیک های شیک باشه.

عاصی دوشنبه 3 شهریور 1393 ساعت 09:38

خب من به پس دادن مکافات عمل توی همین دنیا اعتقاد دارم
یه چیزی که بهش میگن : کارما.
بچه هاش اونطرف دنیا بدور از این پدر بی مسئولیت و خودخواه دارن رشد میکنن و همسرش حتما زندگی بهتری داره. البته زخم های روی قلبش هیچ وقت خوب نمیشن...
و اون جغد پیر .... حقشه این تنهایی

بدتر از این حقشه. مردک فاسد . من پا په پای خانمش اشک ریختم و در جریان خون دل خوردن هاش بودم .

سیبیلو دوشنبه 3 شهریور 1393 ساعت 09:08 http://:o{

هوووووووووووووووووووووس
می کشد آدمی را

متاسفانه این هوس یه خانواده رو از هم پاشوند . دخترش نمیتونه ازدواج کنه . فک میکنه همه مردا مثل پدرش هستن. پسرش خیلی منزوی شده . با خانمش دوست بودم و هنوز با هم ارتباط داریم

سهیلا یکشنبه 2 شهریور 1393 ساعت 17:05 http://rooz-2020.blogsky.com/

پناه برخدا....هیچی دشمنترازنفس خودآدم به آدم نیست.
اعوذوباالله من النفسی

دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را
در انحصار قطره های اشک نبینم
دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم
دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد
همیشه از حرارت عشق گرم باشد
من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند
برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم
که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند
من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچگاه غروب نکند

ممنون عزیزم. چه دعاهای خوبی. کاش برای همه همین طور باشد.

استیگ یکشنبه 2 شهریور 1393 ساعت 16:59 http://thinkpad.blogsky.com

چه تلخ.

خیلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد