ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
دوستان عزیز درباره یه مشکلی از شما مشورت میخوام . پسر کوچکم 21 سالشه. متاسفانه علاقه شو
به درس خوندن به کل از دست داده . از وقتی بحران بلوغش شروع شده این حالت شروع شد .
زمان کنکور هم اصلا درس نخوند و دانشگاه آزاد اسلامشهر رشته مهندسی مخابرات قبول شد
که انتخاب رشته هم با من و خودش و پدرش بود . حالا بعد از سه سال درس خوند ( در واقع نخوندن)
و سه ترم مشروتی میخوام بهش بگم انصراف بده و یه حرفه ای یاد بگیره . بعدش هم بره سربازی .
اگر دوست داشت و به نتیجه رسید بعدش بیاد درسش رو ادامه بده اگر هم نخواست به فکر یه کار باشه .
من لیسانس دارم و همسر فوق داره . اما اجباری به درس خوندن بچه ها ندارم .
بخصوص دهه هفتادی ها افکار متفاوتی درباره درس خوندن دارن .
من نمی فهمشون اما خودشون سفت و سخت چسبیدن به افکارشون . چه راه حل هایی برام دارید .
ممنون میشم حتی اگر جوانترها راه حل بدن هم خوبه .
مشاوره هم پارسال رفتم که حرف های خودم رو تایید کرد .
اون زمان ثبت نامش کرده بودم رشته مدیریت بازرگانی که
رشته آسونتری بود به نسبت مهندسی اما حاضر به تغییر رشته نشد .
نه درس میخونه و نه تغییر رشته میده . حالا هم که به بن بست رسیدیم.
سلام دوستم..
بی انگیزگی یکی از مراحل افسردگی هست.. با توجه به اینکه من کاملا افسردگی رو تجربه کردم به نظرم اول با یک روانپزشک مشورت کنید.. هم خودتون هم پسر گلت..
دلتنگتون.. :)
ممنون عزیزم.
من متولد 72 ام, فک میکنم اقتدار اون چیزیه که نیاز دارید
نذارید بیکار بچرخه, حداقل تا 24-25 باید اختیارشو به دست بگیرید چون کسی که تا الان نگران ایندش نیست و دوس داره بیکار بچرخه بعیده دیگه اصلاح پذیر باشه
به جای انصراف تا وقتی که نفهمیده کدومو میخواد براش مرخصی بگیرید, یه ترم بره دنبال کار اگه نخواست یا برگرده دانشگاه یا بره سربازی, متوجهش کنید که مسئول خودشه
ممنون . چرا خودم به مرخصی فک نکردم. البته میترسم سنواتش پر شه.
سلام مهربان دوست
تو را من چشم در راهم ...
به روزم رفیق
به خواندنم بیا [گل]
سلام.
همسن برادر منه و مشترکاتی هم انگار دارن (به قول شما دهه ی هفتادی ها) ...
به نظرم بهترین راه اینه که تو مسیر تصمیم گیری بیفته طوری که خودش احساس مسوولیت کنه در مورد تصمیمش و خیلی محسوس هل داده نشه به سمت تصمیم خاصی.
شاید سربازی گزینه ی بدی نباشه و بعد از دو سال با زندگی جدی تر رو به رو بشه.
متاسفانه این نسل یه جور دیگه هستن. سودایی عزیز نمیتونم برات کامنت بذارم . هر دفعه میچرخه ولی تایید نمیده.خوشحالم که برگشتی
سلام سهیلای نازنین
عیدت مبارک :)
ممنون سلمای عزیزم . عید شما هم مبارک
سلام عزیزم. خوبید؟
واقعیت اینه که تا سربازی نره نمیتونه دست به هر کاری که میخواد بزنه چه اداری چه آزاد(برای سفرهای اونور آب). پس بگو یا سربازی بره یا درس که اگه میخواد درس رو انتخاب کنه باید محدوده براش مشخص کنید مثلا بشین با هم تعداد واحد هایی که مونده تا درسش تموم بشه رو حساب کنید به طور میانگین بگو از 14 واحد تا 20 واحد چندتا می تونه در هر ترم پاس کنه اون وقت ببین چند ترم دیگه درسش تموم میشه بعد بفرستش سربازی بعدم کار . تازه در حین درس خوندن هم میتونه سرکار مرتبط با رشتش بره که خیلی خوب میشه. بعدم بگو اگه مثلا تو این یکسال باقی مونده تونستی درست رو تموم کنی که هیچ . طبق برنامه پیش میریم ولی اگه نتونستی باید همون موقع ترک تحصیل کنی و بری سربازی. میدونم که یکم سخت گیری شایدم بدش بیاد ولی برای زندگیش لازمه چون الان شل بگیری پس فردا از زن و بچه و غیره همین انتظارا رو داره.
در ضمن به فکر زن گرفتن برای پسر بزرگتون هم باشید یادتون باشه که پسر وقت ازدواجش برسه(باز نمی کنم خودتون می دونید) اگه خدایی نکرده گناهی انجام بده به گردن پدر و مادرش هست.
ببخشید من یکم رک حرف زدم.
موفق باشید
بعله . تموم این حرفات درسته. به فکر اونم هستم ولی باید یه کم مسوولیت پذیر تر باشه.
سهیلا خانوم
احساس من بر اینه که
آقا پسر شما بی انگیزه است
مثلا میگه درس بخونم که چی بشه ؟
الان دکتر و مهندس هاش همه بیکارن
و شاید اصلا یه جور دیگه از سوال بپرس
و مشکل دقیقا اینجاست که خودش برای سوالاتش جوابی پیدا
کرده بدون اینکه بدونه که این جواب درست میتونه باشه یا نه
یا باید ایجاد انگیزه کرد براش
یا اینکه خودش اعتراف کنه
چیزی رو که داره توی سرش میگذره
اون موقع میشه یه دونه از این تصمیم های که شما گفتید رو
براش گرفت
موفق باشید
ممنون . درسته اما خودش بلاتکلیفه
سهیلا جان من فقط میتونم ازتجربه ی خودم بگم.
من هیچوقت برای درس خوندن به پسرام فشارنیاوردم اما برای کار چرا؟
اصلا نمیتونم یه جوان رو بیکار ببینم.
چون عمیقا معتقدم جوهر مرد کار کردنه....کارنیکو کردن ازپرکردنه....:)
بزرگه که متولد 68 دانشگاهشو به خاطر هماهنگ نبودن باکارش نصفه رها کرداما همیشه به فکر ادامه ولی اینبار دررشته ی ریاضی هست.قبلا سخت افزارکامپیوتر بود.بااینکه الانم همسر داره اما ته ذهنش همیشه به ادامه دادن تحصیلشه.
دومی هم که فروردین امسال سربازیش تمام شد و منتظره تا ثبات شغلی پیدا کنه و تحصیلشو ادامه بده که نقشه کشی معماریه.و سومی هم که امثال به امیدخدا میره سربازی.و اونم منتظر فرصته که ادامه بده.
میخوام اینو بگم که برای درس خوندن هیچوقت نبایدپافشاری کرد.چون یه امر دلی و خواستنیه و اجبار هیچ نقشی این وسط نداره.
اماکار جوهر و سرمایه ی هر جوانیه.و از اوجب واجباته.
به نظر من اصلا و ابدا برای درس نخوندنش دلت نلرزه اما پاتو تو یه کفش کن که حتمن بره سربازی یا کار....و اینقدر اقتدار تو کلامت باشه که بتونه هرچه زودتر تصمیم بگیره و ازاین بلاتکلیفی که شده ملکه ی ذهنش رها بشه ....
فک کنم مشکلم نداشتن اقتداره. خدا بیامرزه پدرم دیکتاتور بود برای اینکه مثل اون نباشم از اون ور بوم افتادم.ممنون . خیلی راهنمایی خوبی بود.
بگذار انتخاب کنه
هر کاری بکنه
چه ادامه تحصیل و چه شروع به کار ، بهتر از بیکاریه
نذار به بیکاری عادت کنه
اخرش راهشو پیدا می کنه
نگران نباش
فقط بگو راهشو انتخاب کنه
ممنون گولو جان . همین رو بهش میگم. میگم کوشش بیهوده به از خفتگی. ولی خودش نمیدونه چی میخواد. نه دلش میاد ول کنه نه میخونه. همش باید هزینه بدیم الکی. بدون پیشرفت . عمرش هم داره میگذره.