ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
حموم رفتن زمان ما :
میرفتیم تو حموم
یه شیرو باز میکردیم، دندونامون میریخت کف حموم از سرما!
اون یکیو باز میکردیم، مث آب سماور در حال جوش بود!
یه عر میزدیم از سوزش،
مامانمون مى زد پس کله مون که اذیت نکن، آروم بگیر.
بعد با اون صابون زرد گنده ها که مثه چرکِ خشکیده بود، میفتاد به جونمون
تا حدى که چشمامون از کاسه دربیاد!
یعنى ما از نظر مامانمون کثافتى بودیم که میخوایم در مقابل نظافت مقاومت کنیم!
بعد یه جورى چنگ میزد موهامونو که انگار داعش به شپشا حمله کرده
بعدش با شامپوى پاوه کل هیکلمونو غربال گرى میکردن!
بعد از همه اینا جان گُدازترینش کیسه کشیدن بود!
دو لایه از پوستمونو بر میداشتن،
فک میکردن چرکه! باز ادامه میدادن.
بعدِ حموم صدتا لباس تنمون میکردن،
یه روسرى به کله مون، یه یقه اسکى هم روى همش.
بعد از شدت کوفتگى و خستگى بیهوش میشدیم، میگفتن: ببین چه راحت خوابیده!!
پ.ن:یادش
به خیر حمومای شب عید وقتی ما بچه بودیم اینجوری بود.حموم بودا.یه چیزی
میگم یه چیزی میشنوید. یادش به خیر. چقدر هم تو آب صرفه جویی میشد. با یه
تشت آب داغ و یه کاسه کوچولو برای ریختن آب. اون کیسه کشیدن ها که به قول
امروزی ها لایه برداری میکرد.هی . به تاریخ پیوست.
وای که چقدر راست نوشتی . بخصوص اون بخش کیسه کشیدن و بعدش صد کیلو لباس پوشوندن !
واقعا" هر چیز آدابی داشت ؛ حتی جانفرسا !!!
عالمی داشت
جالب بود نوستالژیک و البته تجربه نسبتا تلخ .اساسا قدیم حموم رفتن پروژه بود الان مثله مسواک زدن شده
همین طوره.ممنون
اونموقه ها همه چی بو داشت بوی تازگی بوی بهار بوی عید بوی حموم
باحال بود
همون بو مارو مست میکرد. هی روزگار