یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

حموم رفتن

حموم رفتن زمان ما :
میرفتیم تو حموم
یه شیرو باز میکردیم، دندونامون میریخت کف حموم از سرما!
اون یکیو باز میکردیم، مث آب سماور در حال جوش بود!
یه عر میزدیم از سوزش،
مامانمون مى زد پس کله مون که اذیت نکن، آروم بگیر.
بعد با اون صابون زرد گنده ها که مثه چرکِ خشکیده بود، میفتاد به جونمون
تا حدى که چشمامون از کاسه دربیاد!
یعنى ما از نظر مامانمون کثافتى بودیم که میخوایم در مقابل نظافت مقاومت کنیم!
بعد یه جورى چنگ میزد موهامونو که انگار داعش به شپشا حمله کرده
بعدش با شامپوى پاوه کل هیکلمونو غربال گرى میکردن!
بعد از همه اینا جان گُدازترینش کیسه کشیدن بود!

دو لایه از پوستمونو بر میداشتن،


فک میکردن چرکه! باز ادامه میدادن.
بعدِ حموم صدتا لباس تنمون میکردن،
یه روسرى به کله مون، یه یقه اسکى هم روى همش.
بعد از شدت کوفتگى و خستگى بیهوش میشدیم، میگفتن: ببین چه راحت خوابیده!!




پ.ن:یادش به خیر حمومای شب عید وقتی ما بچه بودیم اینجوری بود.حموم بودا.یه چیزی میگم یه چیزی میشنوید. یادش به خیر. چقدر هم تو آب صرفه جویی میشد. با یه تشت آب داغ و یه کاسه کوچولو برای ریختن آب. اون کیسه کشیدن ها که به قول امروزی ها لایه برداری میکرد.هی . به تاریخ پیوست.

نظرات 3 + ارسال نظر
هلن جمعه 29 اسفند 1393 ساعت 23:19 http://pasbr.blogfa.com

وای که چقدر راست نوشتی . بخصوص اون بخش کیسه کشیدن و بعدش صد کیلو لباس پوشوندن !

واقعا" هر چیز آدابی داشت ؛ حتی جانفرسا !!!

عالمی داشت

دیگرمن سه‌شنبه 26 اسفند 1393 ساعت 22:35 http://deegari.blogfa.com

جالب بود نوستالژیک و البته تجربه نسبتا تلخ .اساسا قدیم حموم رفتن پروژه بود الان مثله مسواک زدن شده

همین طوره.ممنون

سپیده سه‌شنبه 26 اسفند 1393 ساعت 11:49

اونموقه ها همه چی بو داشت بوی تازگی بوی بهار بوی عید بوی حموم
باحال بود

همون بو مارو مست میکرد. هی روزگار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد