یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

دغدغه

یه مطلبی این روزا فکرم رو مشغول کرده.درباره سرطان میخوام حرف بزنم.اگر کسی هست که از شنیدن مطالب ناراحت میشه به ادامه مطلب نیاد. 

 پدر یکی از بستگان نزدیکم سرظان گرفته. علاوه بر اینکه سنش بالای 80 هست قلبش هم ناراحته بنده خدا. حدود ده سال پیش مادرش سرطان گرفته بود و این خانواده دچار مشکلات زیادی شد. از اول هم مشخص بود که خوب نمیشه. اما خانواده اش زیر بار عمل های سنگین و مخارج کمر شکن رفتند. مخارجی که کردند عمر این مادرو طولانی کرد ولی با زجر و عذاب. شاید اگر عمل نمیشد به دوماه از دنیا میرفت اما با زجر کمتر.با عمل و شیمی درمانی حدود 6 ماه طول کشید اما آنچنان عذابی همه کشیدند که سر نماز از خدا میخواستند عزیزشون رو ببره. دیگه مورفین هم جوابگوی درد ها نبود.این بار تصمیم گرفتند به پدرشون نگن سرطان داره. بذارن از زندگیش لذت ببره.

مادر یکی از دوستانم سرطان گواتر گرفته بود حدود سه سال پیش.همون اول دکترا گفته بودن سه درصد از سرطان های گواتر بدخیمه که متاسفانه این هم از اون نوع بود. با اینکه میدونستند فایده ای نداره جلسات سنگین شیمی درمانی و زجر و عذاب مضاعف بیمار و اطرافیان. سوال کردم وقتی میدونستید فایده ای نداره چرا ادامه دادید. گفت امیدوار بودیم.

همیشه فکر میکنم اگر یه روزی در چنین موقعیتی قرار بگیرم چه میکنم.البته در مقام شعار خیلی راحته که بگم. اما در واقعیت چی. میتونم بشینم تو روی عزیزم بخندم و هیچ کاری انجام ندم.شما نظرتون چیه؟چی فکر میکنید.

نظرات 12 + ارسال نظر
خانم اردیبهشتی جمعه 12 تیر 1394 ساعت 23:06 http://mayfamily.blogsky.com

سلام
خوب من به چشم خودم سرطان سه تا از عزیزانم و شیمی درمانیشون را دیدم.
راستش عوارض بسیار شدیدی داشت و تقریبا هر سه از عوارض درمان فوت کردند تا خود سرطان
عمه ام بدنش ضعیف شد و یک قارچ کم کم تمام ارگانیسم های بدنش را از کار انداخت.
پدرم وقتی دیگه سلولهای سرطانی در آزمایشاتش دیده نمی شد ایست قلبی کرد و وفوت کرد و مادربزرگم با این که چند سال از درمان سرطانش می گذشت این قدر ضعیف شده بود که از یک عفونت فوت کرد.

ولی به شخصه نمی تونم به کسی پیشنهاد بدهم شیمی درمانی انجام بده یا نه؟ چون همیشه امید هست. حتی وقتی تمام آزمایشات یک چیز دیگه را نشون میده تو نمی تونی قبول کنی

راستی یک چیز دیگه. اتفاقا رشد سلول های سرطانی تو جوون ها خیلی سریع تر از افراد مسنه و بالطبعش درمانشون هم سنگین تره

سلام بر خانم اردیبهشتی عزیز.ممنون از جوابتون.همیشه به این فکر میکنم که طول عمر مهمتره یا عرض عمر.من میتونم دوماه خوب کنار عزیزانم زندگی کنم.میتونم دو سال جلوی چشمشون پر پر بزنم.این یه انتخاب سخته.

نسرین پنج‌شنبه 11 تیر 1394 ساعت 18:20

امروزه اکثر انواع سرطان ها درمان میشه. خواهر من سرطان مغز گرفت پنج سال پیش و با عمل و رادیوتراپی و شیمی درمانی به طور کامل خوب شد. در ضمن امروز انواعی از شینی درمانی وجود داره که تقریبا هیچ عذابی نداره فقط هزینه اش بالاست. خواهر من ماهی پنج تا کپسول می خورد برای شیمی درمانی و هیچ عوارضی هم نداشت حتی ریزش مو. واسه سرطان کلیه و رحم و پسطان و خیلی از سرطان های دیگه هم این داروهای پیشرفته وجود داره.

خدا روشکر.خیلی خوشحالم که خواهرتون خوب شده.دعا میکنم برای همیشه دست این خرچنگ از بدنش دور باشه.متاسفانه تعداد کمی از سرطان ها خوب شدنی نیستن و دکترا میدونن.از همون اول.نه با دارو و نه به عمل و نه شیمی درمانی،اگر این قبیل معالجات انجام بشه طول عمر بیمار با عذاب و زجر بیشتر میشه.مریضی که قرار دو ماه بعد از دنیا بره شش هفت ماه عذاب میکشه.نمونه هاشو زیاد دیدم.مثلا همین جاریم مادرش تومور مغزی داشت.اواخر عمرش انقدر وحشتناک بود که ما حتی نمیتونستیم بشنویم چه برسه به اینکه به دیدنش بریم.خواهر دوستم در سی و پنج سالگی با سرطان سینه از دنیا رفت.مادر دوست دیگه در پنجاه و پنج سالگی با سرطان گواتر از دنیا رفت.خانواده اش میدونستن سرطان بدخیمه اما امید داشتن و شیمی درمانی کردن.وسط شیمی درمانی بیمار از دنیا رفت. تصمیم سختیه.

مریم چهارشنبه 10 تیر 1394 ساعت 19:51 http://neveshtehayegahbegah.persianblog.ir

دوست جونم به چیزای خوب فکر کن ان شاء الله که هیچوقت مریض نشی

عزیز دلم پیش اومده.پدر جاریم هست و خواه ناخواه بهش فکر میکنم.و هر بار به این نتیجه میرسم که تصمیم درستی گرفتن.

آنا سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 23:48 http://aamiin.blogsky.com/

پس امیدوارم درد نداشته باشه. و هر روزش خیلی شاد باشه.

به امید خدا.منم دعا میکنم.احتمالا به مرحله درد برسه با دارو کنترل میکنن.

آنا سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 15:01 http://aamiin.blogsky.com/

درمان همیشه یک شانسه. البته بدن های خیلی پیر تاب تحمل شیمی درمانی را ندارند. شاید اگر من هم باشم و سنش خیلی بالا باشه سعی کنم بگذارم کمتر درد بکشه. مخصوصا که می دونم شیمی درمانی چه جهنمی را وارد زندگیش می کنه. اگر ندونه راحت تر با مرگ روبرو می شه. وقتی بدونی هر روز انتظارشو کشیدن خیلی سخته. خیلی.
اما اگر سنش کمتر باشه و بتونه درمان را تاب بیاره حتی اگر دکتر بگه نیم درصد هم شانس زندگی داره باز این یک شانسه. می تونه باهاش مقابله کنه. می تونه شکستش بده. فقط نباید بگذارید زندگیشو وقف بیماری کنه.

موافقم انای عزیز.سن بالا یکی از عواملیه که میتونه به تصمیم گیری کمک کنه.بیمار ما هم سنش بالاست و هم بیماری قلبی داره.

سهیلا سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 13:07 http://rooz-2020.blogsky.com/

چقدر درموردش حرف زدن هم سخته. خدا به داد دل دردمنداش برسه
منم نظرم اینه که راحت بمیرم و خودمو درگیر پروسه ی طاقت فرساش نکنم.

خدا نکنه.انشاله خدا برای هیچکس پیش نیاره.سخته خیلی سخته.

اف سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 12:28

نبودم بانو شرمنده
واسه جبران یه پست بلند بالا گذاشتم

دیدم پستت رو عزیز دل،ببین شما از محل کارت مرخصی میگیری بگیر ،تو وبلاگ عمو هم برگه مرخصی تو بزن ما بتونیم راحت غیبتت رو بکنیم.

نیرا سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 00:16 http://queenira.blogsky.com

خب من فکر می کنم همه الان می گیم می ذاریم که از زندگیش لذت ببره و راحتش می ذاریم. ولی حقیقت اینکه وقتی در عمل قرار می گیریم...همیشه ته دلمون امید به خوب شدن اون شخص داریم. به اینکه شاید خوب شد..شاید جواب داد..و در نتیجه هر کاری از دستمون بر بیاد انجام می دیم..که نجاتش بدیم.....
من پسری رو می شناسم که الان 11 - 12 ساله ام اس داره...هر سال بدتر از سال قبلش می شه و به هیچ درمانی جواب نداده..ولی خانوادش باز هم تلاش می کنند....با کلی بدبختی حتی خارج هم بردنش. در حالی که دیگه شاید یکی دو سال بیشتر زنده نمونه.

سلام بر نیرای عزیز.درمان ام اس معمولا باعث تعویق بیماری میشه و موجب میشه بیمار سالهای بیشتری رو با توانایی هایی که داره زندگی کنه.معمولا باعث بیشتر شدن زجر و عذاب بیمار نمیشه.باعث بهتر شدن حالش میشه.منم موافقم.اما درباره سرطان عمل و شیمی درمانی.خودش مشکلاتی رو به وجود میاره که عذاب آوره.این بحث برای هر بیماری نیست.متاسفانه سرطان بیداد میکنه.وقتی شما بیمار بدخیم رو عمل میکنی یا شیمی درمانی باعث طولانی شدن عذابش میشی.

اف دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 16:47

والابلا من نظر نوشته بودم اینجا!
ینی چی شده؟!!!

همین جاست عزیزم.خونه نبودم. با موبایل هم که تایید نظرات سخته.ببخشید.

اف دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 08:56

وووووووی
خیلی سخته
الاهی خدا واسه هیشکی نخواد

در مورد خودم اگه بدونم واااقعا پایانِ خطه می گم بذارید به حال خودم باشم و از لحظات آخرم لذت ببرم
در مورد عزیزانم ... نمی دونم
خدا اون روز و نیاره

سلام بر دوست گرامی.خوبی عزیزم کم پیدا بودی دیروز.اره برای عزیزان تصمیم گیری سخته.ولی من از تصمیم جاریم خوشحال شدم و تایید کردم.دوباره اون همه عذاب رو تجدید کردن حماقته.پدرش نمیدونه و داره به خوبی زندگیشو میکنه.

بولوت دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 01:08

من که همیشه به والدینم میگم اگه یه وقت سرطان گرفتم و احتمال خوب شدن با درمان کم بود. دنبال درمان نمیرم. چه کاریه کلی خرج و زجر وقتی آخرش قراره بمیرم؟
واسه بقیه ام در جایگاهی نیستم که بخوام تصمیم بگیرم. وقت خود طرف میخواد و امید داره به درمانش حتی اگه یه درصد باشه احتمال خوب شدن باید به تصمیمش احترام گذاشت. تصمیم گیری رو بر عهده ی خود فرد باید گذاشت.

بولوت عزیزم. همه میمیریم پس این که آخرش باید بمیرم مطرح نیست. مشکل اینه مه با این همه عمل و شیمی درمانی زجر و عذاب بیمار رو اضافه میکنیم. دکترا از همون اول میدونن کی به درمان جواب میده کی نمیده. اگر دنبال معجزه هستیم از خودش بخواهیم نه از دکترا.

نیلوفر یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 23:45 http://niloofar320.mihanblog.com/

انصافا سایت خیلی خیلی خوبی دارین
95618

ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد