ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
روزها پشت سر هم میگذره.منم یه روز حالم خوبه و سر به سر اطرافیان میذارم.یه روز حال تهوع و دل درد دارم مثل جغد یه گوشه مبنشینم و نگاهشون میکنم.از صبح که بیدار میشم مثل یک عنکبوت ساعی شروع به بافتن میکنم.همسر میگه مثل کوزت شدی.از بس با جدیت میبافی.فعلا روزگارمون اینجوری میگذره.
سلام سهیلا جان حالتون چطوره؟
به یه پست تازه تو وبلاگت مهمونمون کن
ممنون.چشم.
بگم روزی سه بار بهت سر میزنم باورت میشه
سلام.از لطفتون هست.
سهیلا جون چطوری عزیزم بهتری؟
سلام.ده روز جهنمی رو گذروندم.بدنم به داروهای خوراکی واکنش نشون داد.امروز بهترم خدا رو شکر.ممنون از احوالپرسیت ترانه جان.
امیدوارم این روزها زودتر بگذرن . امیدوارم از نظر جسمی هم سلامت کامل رو بدست بیاری .
خوبه که میبافی و حوصلت سر نمیره .
به شدت مشغولم.اگر دستم مشغول نباشه ذهنم کار میکنه.
خوشبحالت که بلدی ببافی
ممنون.
سلام سهیلا خانم.
امیوارم زوتر حالتان خوب بشه .برای جلوگیری از تهوع ابلیمو ترش میل کنید .بااب رقیقش کنید
حتما .ممنون.
سلام خانوم هنرمند من دوباره شروع کردم به نوشتن امشب یه پست مفصل میخوام بزارم وقت کردید سربزنید میدونم خودتون گرفتارید اما من به تجربه وکمک شما بسیار نیازمندک
سلام.حتما.
منم در تایید کامنت تیلو جان میگم که یکبار عکس شال و کلاهی که بافته بودی دیدم و واقعا لذت بردم از اینهمه ظرافت و دقت ..
روزهای ما هم سخت میگذرن سهیلا جان
فکر کن خودت هیچ حال و روز خوشی نداشته باشی و مجبور باشی به خانواده هم روحیه و امید بدی ..
بخصوص پدر پیرم خیلی بهش سخت میگذره چون غیر از خونه ما هیچ کجای دیگه نمیره و بخاطر ضعف شدید بینایی از دیدن فیلم یا خوندن کتاب هم محرومه ...
راستش وقتی به کسانی فکر میکنم که با سهل انگاری و خودخواهی و خیلی معذرت میخوام، بیشعوری، سفر میرن یا مراسم عقد و عروسی برگزار میکنن دلم خیلی بحال خودمون میسوزه.. چند روز قبل خبری میخوندم که در یک مجلس عروسی صد و بیست نفر مبتلا شدن .. بعد شما فکر کن این صد و بیست نفر چند نفر دیگه رو میتونن مبتلا کنن ...
متاسفانه ما تاوان ندونم کاری اونها رو داریم میدیم و ملت هم که بحال خودشون رها شدن ...
آرزو میکنم حالت هرچه زودتر خوب خوب بشه و درد و مریضی دور باشه از وجود نازنینت
ممنون نگین جان.
کوزت جوراب وصله میکرد بافتنی نمی بافت
دیگه همسرم اینجوری به نظرش اومده.
این روزها هم میگذرن و همه چیز درست میشه. بوس بغل محکم برای عنکبوت ساعی عزیزم. کاش میتونستم کاری کنم که هر روز حالت خوب باشه
ممنون ترانه جان.لعنت به کرونا.به شدت نیازمند لوس و بغل هستم.
گاهی عکسهای خوشگلی که میزارین اینستا را میبینم و خیلی خیلی هم از بافتنی های قشنگتون لذت میبرم... هنرمندی هستین شما... ماشالا...
ای وای.من الان از خوشحالی میرم میچسبم به سقف.شما که ماشالله خودت هنرمندی.خجالتم میدی.