ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
خدایا،بارالها،پروردگارم،۵۴سال عمر ازت گرفتم.یه شاه دیدم.چند تا نخست وزیر.یه عالمه رییس جمهور.یه انقلاب.یه جنگ.گشایش اقتصادی.تحریم دیدم.برجام دیدم.دو بار خودم تصادف کردم و خانواده ام از دست عزراییل کشیدنم بیرون. یه بارخواهرم تصادف کرد عزراییل رو قسمش دادم که نبرش.منم و همین یه دونه خواهر.حالا هم که سرطان و شیمی درمانی شده بلای جونم.در حال شطرنج با جناب عزراییل هستم.میخوام بگم انصافه با حسرت بوس و بغل از دنیا برم.بچه ها تو فاصله دو متری ازم میشینن و حرف میزنیم.کم مونده از شدت دلتنگی بزنم زیر گریه.دلم میخواد بغلشون کنم.ببوسمشون.دوستانم رو بغل کنم.به خدا انصاف نیست.لعنت به کرونا.
سلام سهیلا جان
واقعیتش یک دفعه با خوندن پست شوکه شدم چون قبلا می خوندمت ولی جدیدا نیومده بودم و خبر نداشتم ولی از روحیه ات خوشحال شدم ، حرف زدن راحته که آسون بگیر اما در عمل می دونم سخته اما امیدوارم این بیماری رو شکست بدی و بیای بنویسی از حال خوب روزهات
فرق آدمهای عادی با آدمهای قوی اینجور جاها مشخص می شه ، و امیدوارم بتونی از پسش بربیای با شجاعت و حال خوب و نمونده یک آدم قوی باشی مثل فنجون عزیز که همیشه به خاطر روحیه و قدرتش تو دوره های سخت تحسینش می کنم.
ممنون رویا جان.سخته ولی به قول حضرت علی :دوست دارم دنیای شما رو که هم سختی اش میگذرد هم خوشی اش.
مرگ بر کرونا... تو خواب هم کسی این یکی رو نمیدید از راه برسه
واقعا.درویش و پادشاه همه اسیر سدن.
این روزها هم میگذرونیم بانوی خوش قلب
ان شالله.همیشه گفتن پایان شب سیه سپید است.آیا واقعا هست؟
عجب اوضاعی شده
همه داغونیم
یعنی مبتونیم پشت سر بذاریم؟
دقیقا امروز داشتم همینا رو به دخترم میگفتم
گفتم انصاف نبود نسل ما هم انقلاب هم جنگ و هم این بیماری زشت و لعنتی رو با هم ببینه ...
من همیشه عادت داشتم وقتی بچه هام از سر کار میومدن میرفتم استقبالشون و حسابی بغلشون میکردم میبوسیدم.. جون میگرفتم از بغل کردنشون... الان حسرتش به دلم مونده.. فامیل رو ماههاست ندیدم و خرید هم فقط خرید مایحتاج روزانه .. یه پیاده روی میرم اونم فقط گاهگاهی و با ترس و لرز ... هرکی از بغل دستم رد میشه حتی اگه با فاصله باشه ازش میترسم...
این دوره بالاخره میگذره اما بعدش چطور آدمایی بشیم با چه عادتهایی؟ این منو میترسونه ...
ما همدردیم.والا اگر تو کشورهای پیشرفته یکی از اینا رو هم دیده باشن.
اشکمون دراوردی که :(((((
در حسرت بغل و بوس موندم.دیگه چیکار کنم.میترسم یادم بره بوی بچه هام.من از بوسیدن و بوییدنشون جون میگرفتم.مخصوصا وقتی آدم بیماره بیشتر به نوازش احتیاج داره.
میگن با کلامتون گناه نکنید ولی روزگار یه جوری میشه که مجبورت میکنه لعن و نفرین بفرستی
لعنت به این وضع که بوس و بغل که هیچی ، دیدن آدمهایی که موندن پشت مرزها و نمیتونن بیان هم واسه من شده حسرت
آره.چقدر آدم ها دور افتادن از هم.
وای سهیلا اینجوری نوشتی اول فکر کردم طوری شده.قالب تهی کردم
خدا رحمی بکنه این مریضی اسمش رو نبر زود تر ریشه کن بشه
ممنون گلم.ما که تو ایران سخت جان شده ایم.با همه چیز زندگی میکنیم.
آره واقعا لعنت به کورونا . که نه میتونیم بوس و بغل کنیم و نه حتی از پشت ماسک لبخندمون رو به کسی نشون بدیم.
هیچ وقت فکر نمیکردم نوع بشر به چنین معضلی دچار بشه.در حسرت یه لوس و بغل.