یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

آن سوی پرده ۵

چرخ روزگار گشت و گشت.بعد از یکسری گرفتاری که برای خانواده پیش اومده بود که خدا برای هیچ کس نخواد پدر مریض شد و در بیمارستان بستری شد .متاسفانه بیمارستان با وجود خصوصی بودن بسیار بد بود. ده روز بستری بودن و بعد مرخص شد .چند روز بعد در منزل فوت شد. با توجه به گرفتاری های قبلی خانواده،بعد فوت پدر و تنها شدن مادر حال خیلی بدی داشتم.خونه مون با منزل پدری فاصله زیادی داشت.نه اون جا رو میتونستم ول کنم نه خانواده و پسرای خودم.دومی تازه رفته بود کلاس اول.روزای اول که از مدرسه برمیگشت دم در منتظرش بودم.میخندیدم و سلام میکردم. ازش درباره مدرسه میپرسیدم  .یه لیوان کوچولو بهش شربت میدادم و میبوسیدمش.خلاصه که با هم خیلی جیک جیک و گیگیلی میکردیم.بعد از فوت پدر بیشتر وقت ها منزل مادر بودم. به پدرش سپرده بودم که حتما موقعی که از مدرسه میاد برو جلو در به استقبالش .اونم میرفت. بعد از چند روز پسرم دم در به گریه افتاده بود .میگفت چرا مامان نمیاد.خلاصه که دلتنگی بیداد میکرد. دیگه اینو که گفت انگار فرو ریختم. خلاصه کارم به روانپزشک کشید.این دکتر که خدا حفظش کنه هر جا که هست بیشتر رواندرمانی میکنه تا پزشکی.بهم گفت بعد از این همه فشار حالت شما طبیعی هست.بین ۶ تا یکسال طول میکشه تا آدم سوگوار به حال طبیعی برگرده.بعد هم خواهر و مادرتون هم خدایی دارن‌ قرار نیست همه فشارها بر دوش یه نفر باشه.یه قرص هم داد برای همون شش ماه تا مصرف کنم. برای فوت پدر خودم رو خیلی مقصر میدونستم.براتون میگم چرا.

ادامه دارد...

نظرات 7 + ارسال نظر
فال چهارشنبه 13 اسفند 1399 ساعت 18:27 http://semilife.blogfa.com

اوفف عزیزم، چقدر عزیز از دست دادین... طفلی پسر کوچیکه تون
چقدر خوبه که از کمکهای روانپزشکی استفاده کردین، نعمتیه که خیلیها ازش غافلن، خیلی روی بهبود کیفیت زندگی اثرگذاره.

واقعا.احمقانه است آدم به کمک نیاز داشته باشه و کمک نگیره.درد روحی کمتر از درد جسمی نیست‌

یاسی سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 12:07

خدا رحمتشون کنه...ولی خیلی دلم کباب شد برای پسر کوچولوی معصومت...در عالم بچگی چقدر دلتنگی کشیده طفل معصوم..

آره.طفلک خیلی دلش تنگ شده بود.

منیژه سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 11:56

سلام سهیلا خانم.
ممنون که ما را با تجربیات خودتون در این مورد بخصوص از دست دادن عزیزان آشنا میکنید. میتونه کمک بزرگی برای هممون باشه. خدواند شما را برای عزیزانتان حفظ کنه.

سلام.ان شالله کمکی باشه.

سمیرا سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 11:36

خدا رحمتشون کنه مرسی بابت پست هاتون

ممنون.خدا رفتگان شما رو هم رحمت کنه.ممنون از این که میخونید و وقت میذارید برای کامنت گذاشتن.

نسرین سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 10:34 https://yakroozeno.blogsky.com/


چه دوران سختی بوده.

ممنون نسرین جان.خیلی سخت بود.ولی میدونی کار دنیا چه جوریه؟آدم فکر میکنه چقدر دوره سختی رو داره میگذرونه.بعد دوباره یه بلاهایی سرش میاد که میگه از این بدترم هست.

عمه خانوم سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 08:12

خدا رحمتشون کنه هم پدرتون را و هم مادرتون را

ممنون گلم.خدا رفتگان شما رو هم رحمت کنه.

ستار سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 07:18 https://oldjavoon.blogsky.com/

نمیشه همین حالا بگی؟
تا فردا خیلی دیره هاااا

نه دیگه.فکر من پیرزن رو هم بکنید.چقدر بتایپم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد