ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
یه گروه تو واتس آپ عضو هستم. اولا که مسنترین فرد گروهم.مثل حاج خانم ها میرم اون بالای مجلس میشینم.بعدش که همه جوان،ساعت ده شب که میرم بخوابم ، اینا تازه میان تو گروه مشغول شلوغ کاری میشن.تا ۳ صبح .بعدشم قرار بود درباره قاتلین سریالی صحبت بشه،نیم ساعت قتل و قاتل داریم بیست و سه ساعت و نیم ساعت شلوغ کاری .تعطیل بردار هم نیست. حالا اینم به کنار چند تا دختر جوان هستن،۲۳ و ۲۴ ساله. تنها زندگی میکنن. همش میان میگن ما نهار نداریم،شام نداریم،چی بخوریم. غذای بیرون هم نمیتونیم بخوریم .بهمون نمیسازه . منم که بلد نیستم زیاد ناز بکشم،گفتم گل های من،یا مامان غذا میپزه،یا خودتون،یا از بیرون میگیرید.هیچ جور دیگه ای شکم پر نمیشه .اینا رو برای پسر کوچیکه تعریف کردم.گفت مامان جان،واقعا منظورشون این نبوده که .کروناست،ارتباطات کم شده . اینا میان یه چیزی میگن باهاشون همدردی کن . نازشون رو بکش .من هیچ،من نگاه .برم یه گوشه نون و ماستم رو بخورم فکر کنم.
سهیلا جان سلام. خوب هستید الحمدلله؟
چرا نمینویسید؟ دلتنگ شدیم
منم دلتنگم .برگشتم.
یه مدته خبری نمیدین، انشالله که خیره. برای مادر تمام فرزندان دنیا آرزوی سلامتی و شادی میکنم
سلام.گلم.ممنون.
سهیلا جان کجایی خبری ازت نیست؟
سلام.ممنون دوست گلم.هستم.مشغول زندگی.
بنظرم بعضی جوانها کمی تنبل شده اند.والا من قبل از ازدواج و دوره دانشجویی هم که بودم ، غذاهای مختلف میپختم.اونوقت ها هم که اینترنت نبود ، کتاب رزا خیلی مورد استفاده بود.حالا که دیگه تا دلتون بخواد سایت آشپزی هست..جدی بعضی خانم های جوان فامیل میبینم حتی حاضر نیستند یک سوپ بپزند.سر و ته خورد و خوراک را با سوسیس و کالباس بهم میارند.
چی بگم.همه چیز عوض شده.
چقدر خوبه یکی مثل پسر شما پیش ادم باشه که بدونه با ناز کشیدن آدمها چقدر کارها حل میشه، خدا حفظش کنه
واقعا.کسی که بتونه یه موضوع رو از زاویه های دیگه ببینه.
با اجازه سهیلا جان، به غزل بانو
ممنونم از لطفت عزیزم، من سایز 42 هستم یعنی خیلی هم ریزه میزه نیستم ولی هرچه از دوست برسد نیکوست
خالی از شوخی، من هیچوقت زیاد در قید لباس نبودم و پیش اومده که حتی با مانتو شلوار رفتم عروسی و خیلی هم بهم خوش گذشته
الهی که همیشه تو همه خونه ها خبر شادی و عروسی باشه ..
ان شاءالله. شما برای قسمت اولش دعا کنید.با مانتو و شلوار تشریف بیاریدقدمتون روی چشم.
درک و هدلی چی چیه آخه؟
دخدر باس از پونزده سالگی کدبانو باشه!
من باشم یکم توپ و تشرم میزنم
انقد که پیجای آشپزی تو اینستا هست و اواع و اقسام غذا رو آموزش میدن که دلم میخواد یه مدت مجردی زندگی کنم این غذاهاه رو تست کنم، آدم وقتی تو یه خانواده پر جمعیته نه میتونه ریسک کنه و حجم بالا غذای جدید بپزه نه میتونه یه نفره آشپزی کنه، خوب باشه هیچی به خودش نمیرسه که بفهمه مزه ش چی بوده؟
جریان پختن نیست.اتفاقا انقدر هنرمند و کدبانو هستن.جریان همون تنهایی و بی کسی هست.مثلا دختران جوانی که تهران کار و زندگی میکنن.بخاطر کرونا نمیتونن برن پیش خانواده شون.از نظر شغلی امنیت ندارن.
سلام و صد سلام
از غزل سپید به نگین خانم
والا من خیلی ریزه میزه هستم... اگر شما هم ریزه میزه هستید چرا که نه... کلیی لباس دارم که حتی یکبار هم نپوشیدم. با عشق تقدیم دوستان...
البته که حالا کاش عروسی بشه من مطمئنم سهیلا بانو ما رو با یک بلوز دامن معمولی هم قبول دارن
ممنون عزل جان.شما بیایید.با هر چی دوست دارید بیایید.
آقا من فقط یه سوال دارم
اگه ایشالا عروسی افتادیم غزل سپید بانو به ما هم لباس میدن که نخوایم بریم بخریم؟ لطفا پاسخ داده و بانویی را از نگرانی برهانید
ان شاءالله. همیشه خبر خوش و عروسی باشه.چه میدونم والا.با این قرنطینه دیگه لباسامون اندازه نمیشه که.یه فکر اساسی باید کرد.
پسربزرگتون چی؟ ایشونم متوجه شدن؟
اون زیاد تو باغ نیست.خیلی مردونه است رفتارهاش.کوچیکه حساستره.
سلام سهیلاجان
اتفاقا منم تو یک گروه واتساپی از بچه های وبلاگ عضوم که سنم از همه شون بیشتره ولی واقعیتش به نظر من درک و فهم اونا معمولاخیلی بیشتر ازمن هست ، مخصوصا کم سن ترینمون که یه دختر شیرازیه که تازه مادر شده
من از بچه های گروه خیلی چیزا یادمی گیرم
خدا گل پسری رو حفظ کنه،الهی عاقبت به خیر بشند
سلام.منم انقدر ازشون مطلب یاد میگیرم.گاهی وقت ها فکر میکنم خسته میشن از دستم.همش یادآوری میکنم بهشون که دارم ازتون یاد میگیرم .قضاوت نمیکنم.
سهیلا بانو...
بی زحمت گاهی ضمن نون و ماست خوردن، گروه رو بدین دست پسر گل... به زودی و با منهدم شدن کرونا، عروسی افتادیم همه مون
با تشکر. یک عدد کمد پر از لباس دار دلتنگ عروسی
چشم.همبن یه جا اختیارش با من هست.اونم میدم دست شازده کوچیکه.
پسرت چقدر خوب دخترها رو درک میکنه . انشااله تو زندگی خودش همینطور باشه و انشااله یک دختر خیلی خوب قسمتش بشه .
نمیدونم تو هم مثل من دلت میخواد زودتر عروس دار بشی ؟؟؟
سلام صفا جان.انقدر عروس دوست دارم که نگو.پسرا هر دختری رو نشونم میدن میگم خوبه.بریم خواستگاری.میگن مامان میخواد همه دخترا رو برامون بگیره.
سلام
چقدر عالی که پسرتون دخترها رو درک می کنند و الهی که همسری شایسته از هر لحاظ که هر چی خوبان تنها دارند رو یکجا داشته باشد نصیبشون بشه الهی آمین
سلام.ممنون مریم جان.
چه پسری ... به به
پسری که اینطوری دخترا را درک کنه حرف نداره
میدونستی بینظیری؟
میدونستی یکی از اون حاج خانومای بالای مجلسی که من خیلی خیلی دوستشون دارم
قربون شما.از بس خودت خوبی همه رو هم دوست داری.تیلوی دوست داشتنی.ممنون.
دلم برای پسرم میسوزه.درک زیاد پریشونی داره.هر چقدر درک و فهم کمتر،خوشحالتر.
سلام
آقاپسرتون باید بیشتر از شما دخترهارو درک کنه آخه؟!
همین رو بگید.آخه این درسته؟
چه پسر حساس و مهربونی داری سهیلا جان
میتونی بهشون بگی غذاهای ساده را گوگل کنند . یا اسم غذاهای سریع و آسون مثل کوکو سبزی و ... بهشون بدی. فوقش نیمرو
بلدن همه چیز.تنها و خسته هستن.از کرونا هم ضربه خوردن.پسرم خیلی عاقل و حساسه طفلک.سخت میگذره بهش.
چه خوب، پس حسابی خوش میگذره. چطور با افراد این گروه آشنا شدی سهیلا جون؟ آشنا وفامیل هستن یا تصادفی؟
سلام ترانه جان.پیج یکی از دوستان بود.جمعمون کرد دور هم.فعلا همه ول کردن رفتن کلاب هاوس.من ندوستیدم.نرفتم.سنگرم رو حفظ کردم.