یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

سونو

امروز برای چک آپ سونوگرافی داشتم.همون جریان زیبا که میگن صبح صبحانه نخورید و مثانه تون در حال انفجار باشه.

ساعت ۱۱ وقت داشتم،نگو کلا دکتر ساعت ۱۱ و ربع میاد.

قبل از من یه خانمی نشسته بود.منم رفتم در یه فاصله دور نشستم.همسر رفت پرداخت کنه،بعد اومد نشست کنار دست خانمه،من و خانمه هی بهش نگاه میکردیم،اونم سرش پایین بود در حال بررسی فاکتور،طفلک هوش و حواسش پریده بود.بعد سرش رو بالا آورد ،یه نگاه به من کرد،سیخ ایستاد و سریع اومد جایی که نشسته بودم.گفت فکر کردم اون خانمه تو هستی.

بعد خانم دکتره دیر کرده،منم در حال انفجار،همسر رفته یه بروشور دیابت برداشته،میگه بخون سرت گرم بشه.گفتم تو میتونی وقتی دستشویی داری چیزی بخونی،یه نگاهی کرد و به افق خیره شد.

خلاصه که جاتون خالی نباشه. 

نظرات 9 + ارسال نظر
مهربانو سه‌شنبه 20 مهر 1400 ساعت 14:32 http://baranbahari52.blogsky.com/


چه باحااال همه مون این بلا سرمون اومده . سری آخر خانوم دکتر رو خط بیکینی من دستشو یه جوری فشار میداد که من چشمام سیاهی میرفت ، همه ش هم درگیر این بودم که الان میریززززه
دیدین وقتی میریم آزمایشگاه آزمایش ادرار بدیم میگه اولش رو بریز بره بعد قوطی نمونه رو پرکن؟؟
بابا لامصصصب نمیشه که بگم یکم بیا .. خب .. حالا نیاااا... دوباره بیااااا
الهی بلا ازت دور باشه سهیلا جونم
آهان راستی این اشتباه همسر جان رو من چند بار تو ماشین کردم . یعنی دوتا ماشین مثل هم پارک بودیم من نشستم تو ماشین اشتباه یا |آقاهه اومده نشسته تو ماشین من خواسته حرکت کنه .. طفلکی دم رستوران بودیم اومد گفت (به هوای اینکه من خانومشم)

چه بامزه،سوار ماشین غریبه شدی،آره،واقعا چطور اولش میگن یه کم خالی کن،مگه درجه بندی داره.یا هست یا نیست

نسرین سه‌شنبه 20 مهر 1400 ساعت 01:25 https://yakroozeno.blogsky.com/

وای چقدر طول کشیده!
خوشحالم تموم شد و آرزو می کنم همه چی خوب باشه

ممنون نسرین جان،خیلی طول کشید.زمان هم کش اومده بود.

منجوق دوشنبه 19 مهر 1400 ساعت 23:00 http://manjoogh.blogfa.com/

من یه بار اینقدر اب خورده بودم که دکتر یه سری سونو کرد و گفت از بس پره سونو خراب میشه برو یه کم تخلیه کن و فکر کن با اون وضعیت پر و اون حس اینکه خودتو خلاص کنی و راحت بشی باید کنترل شده سرشو خالی می کردم

نمیشه که،تا حالا نشده برام،همونجوری نگه میدارم.اندازه هم که نداره لامصب.

غزل سپید دوشنبه 19 مهر 1400 ساعت 21:42

سهیلا جون به امید خدا که همه چیز عالی باشه.
وااای من خیلی با کامنت ها خندیدم... واقعا حس ناجوریه...
خداروشکر که جناب همسر سوتی عمیق تری ندادن.

ممنون غزل جان،طفلک همسر تو مراکز درمانی خیلی هول میشه.

عمه خانم دوشنبه 19 مهر 1400 ساعت 19:48 https://amehkhanoom.blogsky.com

من که تا قبل کرونا خدای سونو بودم، همه انتظاربه کنار، اونجا که بیلبیلک را فشار میده اونم با مثانه درحال انفجارش را بگینیعنی فقط در نره و تخت خیس نشه خیلیه

اون قسمت خیلی بده.من که دیگه میخواستم دست دکتر رو گاز بگیرم.خیلی فشار میدن.

دیار بختیاری دوشنبه 19 مهر 1400 ساعت 16:31

سلام بلا به دور باشه ما هم تجربش کردیم چشمتون روز بد نبینه شوهر جان که مورد عتاب شما قرار نگرفت ؟

جون عتاب نداشتم.طفلک هول کرده بود.

ترانه دوشنبه 19 مهر 1400 ساعت 16:16 http://Taraaaneh.blogsky.com

فکر کنم همه اینجا این تجربه رو دارن و میدونن چقدر اذیت کننده هست. اگر مایعات ننوشیده باشی به اندازه کافی که میفرستنت بیرون و میگن مثانه پر نیست . اگر هم نوشیده باشی که وای.... گاهی هم البته میتونی بری دستشویی کمی از مثانه رو خالی کنی تا منجر نشی. اینهم میشه. امیدوارم نتیجه خوب باشه و بیای اینجا بنویسی.

ممنون ترانه جان.

مریم دوشنبه 19 مهر 1400 ساعت 13:17 http://mabod.blogsky.com

سلام سهیلا جان
من دقیقا این حالت رو تو دوران راهنمایی بهش رسیدم
برای سونوگرافی کلیه آب زیادی خورده بودم و اون زمان مسافت مطب تا مسافت خونه خیلی زیاد بود که با اتوبوس رفتیم و خلاصه به معنی واقعی کلمه در حال انفجار بودم ، وبه حدی که به دکتر وسط سونوگرافی گفتم من برم تخلیه کنم دوباره بیام چون لحظه ی سونوگرافی هم. این فشار به حد اعلاءرسید
خلاصه من اون لحظتون رو با تمام وجود درک کردم

خیلی بده،همش هم استرس داری،وقتی ازت میپرسن مثانه ات پره

نسرین دوشنبه 19 مهر 1400 ساعت 10:01 https://yakroozeno.blogsky.com/

وای... نه بخدا هیچکاری نمیشه کرد بجز اینکه دستو بذاری رو زانوتو و فشار بدی به ماهیچه های اطراف مثانه که بهم دوخته بشن.
دکتره زود اومد؟
نتیجه رو کی میدن؟

وحشتناک بود.از قیافه من و اون خانم معلوم بود حالمون چه جوریه.من یه ربع به ۱۲ رفتم تو.قبلش اون خانمه بود.جواب رو دادن ولی باید ببرم پیش دکتر شیمی.با قبلی فرقی نداشت خدا رو شکر.از همین فهمیدم حالم خوبه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد