یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

نمیپرسی تو احوالمو زمونه چید پر و بالمو

حالم که خوب نیست،یا میخوابم،یا تو آشپزخانه خمیر درست میکنم و شیرینی و پیتزا و پیراشکی میپزم. گاهی وقتا هم انقدر راه میرم که میرسم به ته دنیا.

الان یه یخچال پر از شیرینی و پیتزا و پیراشکی داریم.

هوا هم انقدر سرده،پیاده روی هم کنسله.

کمرم هم درد گرفته،حالم بهتر شده

پرده

من بفهمم کی پرده رو اختراع کرده،یه خدا بیامرزی براش بگم،آخه رو چه حسابی،این همه پارچه،باید آویزون کنی،بعد هر سال در بیاری،بشوری،دوباره آویزون کنی،آخه چه کاریه.پدرم در اومد.باید یه چیزی باشه سبک،کم حجم گوگولی شستنش راحت باشه،نصبش راحت تر .آب هم کم مصرف کنه،این همه پارچه،اول تو وان خیسوندم،بعد سنگین شد.پدرم در اومد تا بردم تو ماشین انداختم،بعد همسر جان با غر و غر،نصب کرد.

والا،چه کار بیخودی.

مشکل حل شد

به دوستان بلاگفا،دسترسی پیدا کردم.مشکل از خرس من بود

.

بلاگفا

دوستان،بلاگفا کلا تعطیل شد؟

چی شده،اصلا نشون نمیده.

من و هایده

چند وقت بود،احساس میکردم دستگاه گوارشم مشکل داره،به عادت غلط همیشگی،هی طولش دادم،بعد رفتم دکتر،مثل همیشه ،آندو و کولو،دوستانی که انجام دادن میدونن چه خبره ،روز قبلش درست مثل جهنم هست.یه پودر بدمزه رو تو آب حل میکنی،انقدر میخوری،تا جونت دربیاد .چند تا هم قرص، برای بعضی ها شیاف،یعنی از اینطرف میخوری،از اونطرف،دستشویی .

دیگه نگم براتون.تا روز بعد،شب هم خواب نداری .

خدا رو شکر،ایندفعه داروش تغییر کرده بود،سه تا بسته پودر،تو نصف فنجان آب،حل میشد .مزه اش خوب بود .

ولی قسمت خیمه زدن روی دستشویی، سر جای خودش باقی مونده بود .

وقتی آماده شدم،برم اتاق کولو، آهنگ هایده گذاشته بودن،انقدر قشنگ .همینطور که داشتم بیهوش میشدم،گفتم خدایا میشه الان بیام پیشت ،قول میدم آدم بهتری باشما .حکایت گل در بر و می در کف و معشوقه،به کام است ،شده بود.

یکساعت بعد گفتن بلند شو،تشریف ببرید منزل .

هیچی دیگه،حالا باید هفته دیگه،کارنامه اعمال رو بگیرم،ببرم دکتر ببینه .

دیگه خبر جدیدی نیست،در واقع،ملالی نیست،جز دوری شما .


سلامت باشید.