یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

یه خورشید درخشان

مطالب اجتماعی، کانال تلگرام @starish_shop,اینستاsoheildeco

دوست داشتن آرام اما عمیق



سال های اول آشنایی پر است از هیجان و دلتنگی های مداوم اما فراموش نکنید تا ابد عاشق یکدیگر بودن با زندگی مثل تازه عروس و داماد ها خیلی فرق می کند.

شاید در ماه ها و حتی سال اول، همسرتان دوست داشته باشد لحظه لحظه اش را در کنار شما بگذراند و به محض فاصله گرفتن از شما، تلفن همراه تان را پیامک باران کند، اما زندگی همیشه به این شکل نمی گذرد.

واقعیت این است که یک عشق بالغ، به معنای چسبیدن به یکدیگر نیست. هیجان عشق آرام آرام از زندگی شما فاصله می گیرد و جایش را به یک دوست داشتن عمیق اما آرام می دهد.

بعد از گذشت مدتی از همخانه شدن شما و همسرتان، ه<0:) دوی شما زمانی را برای تنها بودن، پیشرفت کردن در کار، وقت گذراندن با گروهی از دوستان و خانواده و حتی مطالعه در اتاقی جداگانه نیاز خواهید داشت.

قرار نیست گذشت سال ها شما را از هم جدا کند، اما باور کنید که عشق شما با جدا شدن دست های تان از یکدیگر تمام نمی شود.

سفر نامه تجریش

برای من از خونه تا میدون تجریش دقیقا یه مسافرت بود .

وقتی از پله برقی های میدون تجریش بالا میرفتم تو دلم به سازنده اش دستت درد نکنه

میگفتم والا ما کجا و بی وفایی.

وقتی به پله برقی چندم رسیدم و دیدم کار نمیکنه آه از نهادم براومد .

وای حالا چیکار کنم . با این زانوی نداشته چه جوری این همه پله رو بالا برم .

سرتون رو درد نیارم که رفتم ولی دقیقا شکل بالا رفتن پلنگ صورتی.

خوبیش به این بود که همه مثل هم بودیم.

خلاصه بعد از فتح این قله رسیدم به میدون و میدون تجریش همون میدون تجریش همیشگی بود .

کلی هم چرخیدیم و هیچ هم نخریدم .

البته دروغ چرا یه جا سوزن نخ کن خریدم که هنوز تستش نکردم .

تو مترو موقع برگشتن یه نوزاد دو سه ماهه بود که نق نق میکرد .

با با و مامانش هم باهاش بازی میکردن تا ساکت بشه.

اما مشخص بود گشنشه .

 از بس بدم میاد همه تو کار مامانای بچه دار دخالت میکنن هیچی نگفتم .

خلاصه ساعت 3 بعد از ظهر آش و لاش رسیدم خونه .

دقیقا همون پله برقی ها کارمو ساخت.

روش حل مشکل


سه بیمار در مطب دکتر درحال گفت وگو با هم بودند. هر سه جواب آزمایش هایشان را در دست داشتند و دکتر به هر سه گفته بود بر اساس این آزمایش ها به بیماری های لاعلاجی مبتلا شده اند و تا چند وقت دیگر بیشتر زنده نیستند

آن ها مشغول صحبت در این باره بودند که می خواهند این روزهای باقی مانده عمر را چگونه بگذرانند.

نفر اول گفت: من در تمام عمر مشغول تجارت بودم و ثروت زیادی جمع کردم بدون آن که به تفریح بپردازم. می‌خواهم تمام ثروت چند ساله ام را در این چند روز خرج لذت بردن از دنیا کنم.

نفر دوم گفت: من هم یک عمر درگیر مدیریت بودم و استرس کاری اجازه نداد خانواده ام را ببینم. می خواهم به دیدن آن ها بروم و روزهای باقی مانده را در کنار آن ها باشم.

نفر سوم گفت: من اولین کاری که می کنم این است که دکترم را عوض می کنم، چون می خواهم زنده بمانم و می مانم و به کار، تفریح و خانواده ام به یک اندازه می رسم.

درسهایی از مردم ژاپن



زلزله و سونامی وحشتناک ژاپن شوک بزرگی برای تمام دنیا بود و شاید تا ماهها اسم این کشور زیبا تداعی کننده ی سیل و خرابی باشد. اما در جریان آسیب هایی که از زلزله و سونامی ژاپن دامنگیر مردمش شد ژاپنی ها با شیوه های رفتاری مثبت درس هایی را به همگان آموختند که بازگو نمودن آنها نقطه عطفی خواهد بود بر ترویج گزینه های مثبت این فرهنگ ارزشمند و قابل تحسین ...


1. آرامش :

حتی یک مورد سوگواری شدید یا زدن به سروصورت هم دیده نشد. میزان تاثر و اندوه بطور خود بخود بالا رفته بود.


2. وقار :

صفوف منظم برای دریافت آب و غذا. بدون هیچ حرف زننده یا رفتار خشن.


3. توانمندی :

بعنوان نمونه معماری باورنکردنی بطوریکه ساختمانها به طرفین پیچ و تاب میخوردند ولی فرو نمی ریختند.


4. رحم و شفقت :

مردم فقط اقلام مورد نیاز روزانه خود را تهیه کردند و این باعث شد همه بتوانند مقداری آذوقه تهیه کنند.


5. نظم :

غارتگری دیده نشد. زورگویی یا از دست دیگران ربودن دیده نشد. فقط تفاهم بود.


6. ایثار :

پنجاه نفر از کارگران نیروگاه های اتمی ماندند تا به خنک کردن دستگاهها ادامه دهند.


7. مهربانی :

رستورانها قیمتها را کاهش دادند. یک خودپرداز بدون محافظ دست نخورده ماند. دستگیری فراوان از افراد ناتوان.


8. آموزش :

از بچه تا پیر همه دقیقا میدانستند باید چکار کنند و دقیقا همان کار را کردند.


9. وسایل ارتباط جمعی :

در انتشار اخبار بسیار خوددار بودند. از گزارشات مغرضانه خبری نبود. فقط گزارشات آرامبخش.


10. وجدان :

هنگامی که در یک فروشگاه برق رفت، مردم اجناس را برگرداندند سرجایشان و به آرامی فروشگاه را ترک کردند . . .


حرف حساب

روی صحبتم با اون دسته از آقایون و خانم هایی هستش که در ارتباط فردی هستند و اطلاع دارند که ایشان همسر داره.

موردی که همیشه باهاش رو به رو میشم اینه که همگی می دانند که این رابطه اشتباهه ولی تنها به این دلیل به این رابطه ادامه می دهند چرا که طرفشون از زندگی با همسزش رضایت نداره و همیشه هم در آستانه طلاق به سر می برند.

در واقع دوست دارند که خود را گول بزنند، تا بتونن به این رابطه ادامه بدهند.
قراره که از همسرش جدا بشه! حالا اون روز کی میرسه معلوم نیست.

به فرض که جدا بشه، چه ضمانتی وجود داره که همین رفتار رو با شما نکنه؟

دوستان خوبم
این عمل اسمش دوست داشتن نیست،بلکه مهر تاییدی بر رفتار زنان و مردان خیانت کار است.

تک تک ما ها هستیم که این عمل زشت رو در جامعه ترویج می دهیم.