-
تناردیه
سهشنبه 2 تیر 1394 14:33
به گل پسر میگم از وقتی نشستم تو خونه احساس کوزت بودن میکنم. میگه والا ما که هر چی نگاه میکنیم خانم تناردیه رو میبینیم.
-
پیوندها
جمعه 29 خرداد 1394 18:49
قابل توجه دوستان عزیزی که مایل به جداسازی پیوندهاشون هستند.البته منم با توضیحات گولو جان پی به این راز مهم بردم.میرید در قسمت پیوندها. دراین قسمت افزودن پیوند جدید رو میزنید.در اون پنجره ای که باز میشه در پایین پنجره یه قسمت هست به نام افزودن و مدیرت دسته ها.میتونید یه دسته مثلابلاگ اسکای بسازید.البته بعدش باید یکی...
-
اعتیاد
جمعه 29 خرداد 1394 13:35
امروز دکترهلاکویی میگفت .اعتیاد به سه تا چیز بیداد میکنه. 1- خیال پردازی 2 -غذا 3-...یادم نمیاد.چون به غذا که رسید هنگ کردم. دارم به غذا خوردن معتاد میشم. باید برم سراغ هنرهای دستی.
-
تشکر ویژه
جمعه 29 خرداد 1394 13:15
با تشکر ویژه از گولوی عزیزم.بالاخره این پیوند ها مرتب شد.
-
توضیح
دوشنبه 25 خرداد 1394 22:57
عزیزان دل وبلاگ مشکل نداره.پست های قدیمی رو از بلاگفا منتقل کردم اینطرف.یه وقت کلا رفت رو هوا ودستمون به جایی بند نشد.فقط حیف کامنت هام.حیف
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 24 خرداد 1394 07:21
عید عید شما مبارک . دعا کنیم حالمان به بهترین حال برگردد. + نوشته شده در چهارشنبه سی ام اسفند ۱۳۹۱ساعت 16:45 توسط سهیلا | آرشیو نظرات ارتباط جونم براتون بگه دنبال همون مریضی یه ماه پیش من رسما نه بو میفهمم نه مزه . از اونطرف آقا پسرای خونه خیلی بهانه گیرن . مونده بودم که چرا اینا نمیگن شوره ترشه یا بی نمک . دیروز موقع...
-
مهربانی
شنبه 23 خرداد 1394 08:25
د ر وجـــود هــــر مــــرد، پسربچه ی چهارساله ی ببین ... که از تو فقط مهربانی و توجه میخواهد، در آغوشش گیر، نوازشش کن... خیالش را راحت کن که هستی، جایی نمیروی، طوری رفتار کن که اطمینان حاصل کند !!! مردهای دیگر برایت مهم نیستند، وقتی با نگرانی مسیر نگاهت را دنبال میکند برگرد و به لبخندی مهمانش کن و بگو، به زبان...
-
هورا
شنبه 23 خرداد 1394 08:20
بالاخره هفته گذشته کار بیمه تموم شد. حالا اگر عمری به دنیا باشه شاید بتونم بازنشستگی بگیرم. با بیمه 12 درصد قرارداد بسته شد که با حداقل حقوق تقریبا ماهی 90 و خورده ای درمیاد. خدا رو شکر.البته برخورد ها در شعبه و کارگزاری بسیار خوب بود ولی بی اطلاعی مراجعان از قوانین کارها رو عقب میانداخت. در صورتی که من قبل از شروع...
-
بیمه 4
شنبه 16 خرداد 1394 14:21
شاد و خوشحال قدح باده به دست رفتم بخش سوابق گفتم این سوابق منو لطفا چک کنید. نگاه کردن . گفتن نیومده. دیگه شاخ هام داشت میزد بیرون. پرینت خودم رو نشون دادم و گفتم اومده اینه.گفتن نه سیستم ما با شما متفاوته. در سیستم ما هنوز نیومده. خوب حالا چکار کنم.گفتن میل خودتونه اگه میخواهید به شعبه قبلی مراجعه کنید. از اون جایی...
-
بیمه 3
دوشنبه 11 خرداد 1394 07:23
رسیدم خونه چند روزی فکرم درگیر بود . بعد به این نتیجه رسیدم که میتونم اون 7 ماه بیمه رو دنبال کنم شاید تونستم زنده اش کنم. از یکی از همکاران سابق مشخصات رو گرفتم و دوباره به سمت شعبه راه افتادم . رفتم و دوباره درخواست جمع آوری سابقه دادم.دوباره گفتند 10 روز دیگه مراجعه کن. یادم رفت بگم یه بار هم رفتم بعد از جمع آوری...
-
حیف
یکشنبه 10 خرداد 1394 21:40
دارم سعی میکنم آرشیوم رو از بلاگفا به این جا منتقل کنم.فقط حیف که نظرات دوستامو نمیتونم.حیف
-
هیولای درون
یکشنبه 10 خرداد 1394 10:14
من ترکیبی از یه کودک درون ،نوجوان درون،خر درون،سگ درون،...و یک هیولای درونه. با بقیه قسمتاش کاری ندارم ولی در مورد هیولای درون خیلی احتیاط کنید . در موقیعیتهایی قرار نگیرید که هیولای درونتون فعال و تقویت بشه . در این شرایطه که زن از بچه هاش میگذره شوهرشو میکشه بچه هاشو سر میبره و هزار تا کار خفن دیگه میکنه بعد ما...
-
تاکسی نوشت
یکشنبه 10 خرداد 1394 10:10
امروز تو تاکسی راننده درددل میکرد که 18 ساله با زنم زندگی میکنم شش ماهه منو با سه تا بچه اش گذاشته رفته .زنم معلمه و ناراحته که چرا تو این مدت حقوقشو تو خونه خرج کرده. من تو خونه غذا میپختم و همه کار خونه با من بودو خانم فقط کتاب میخونده . گفتم اگر انقدر تو خونه بی خاصیت بوده چرا ناراحتی ولش کن بره زندگیشو بکنه شما هم...
-
وبلاگ
یکشنبه 10 خرداد 1394 10:06
آقا این که ما دعوت میکنیم بیایید بلاگ اسکای فک نکنید نسبتی با این وبلاگ دارما. دور از جونتون بلاگ اسکای موقع نظر گذاشتن آدم رو از درجات عرفانی به خدا میرسونه. اما خدایی تا حالا ندیدم برا صاحب وبلاگ مشکل ایجاد کنه . فقط یه ذره غریب گزه. این هم فهمیدم قبل از نظر گذاشتن باید چند بار اون علامت رفرش کردن کد امنیتی رو بزنم....
-
تبلیغ
یکشنبه 10 خرداد 1394 09:49
یه آقایی به نام آقا وحید برام پیغام گذاشته و خواهش کرده وبش رو به پیوند هام اضافه کنم. خوب آخه برادر من پیوند مال دوست و رفیقه.نه برای تبلیغ. خوب من رفتم وبش رو دیدم یه فروشگاه اینترنتیه که موبایل و کامپیوتر داره. والا من چیزی زیادی از این مقوله ها نمیدونم که بخوام نظر بدم. اگر دوست داشتید برید ببینید. اینم برای اینکه...
-
حسادت
یکشنبه 10 خرداد 1394 09:39
وقتی سریال های ترکی رو میبینم به شدت حسودیم میشه . . . . . . . بیاین ادامه مطلب نه به هواشون که واقعا تمیزه. نه به طبیعت زیباشون که همش یه کشتی هم تو دریاشون این ور اون ور میره. به این حسودیم میشه که جووناشون زرت و زرت میرن سربازی . انگار سر شش ماه برمیگردن. بابا کی میخواهیم بفهمیم مدت سربازی باید ششماه باشه.
-
بیمه 2
جمعه 8 خرداد 1394 19:30
روز موعود فرارسید و من سر مست از اینکه دیگه امروز کار تمومه لباس های مرتب پوشیدم و به سمت شعبه رفتم. داخل شعبه در قسمت سوابق پرسیدم این سوابق من اومده گفتند بله. خوشحال و خندان به سمت کارگزاری راه افتادم و از اون سر بالایی خودم رو کشوندم و بعدش هم دو طبقه رفتم بالا. وقتی نوبتم شد خانمی که بررسی میکرد گفت من دوسال از...
-
اولین نفر
جمعه 8 خرداد 1394 18:59
یکی از دوستان آقا مهرداد نویسنده وبلاگ داستان های فروشگاه به بلاگ اسکای نقل مکان کردن.خوش اومدن
-
پیشنهاد
یکشنبه 3 خرداد 1394 11:50
آقا یه پیشنهاد دارم برای بلاگفایی های با وفا یه وبلاگ به همون اسم بلاگفا بسازید موقتا ازش استفاده کنید وقتی اون خونه تون درست شد تشریف ببرید همون جا .ما که دق کردیم
-
بیمه 1
یکشنبه 3 خرداد 1394 11:21
اول اینکه این مدت که نبودم چه اتفاقی برای بلاگفایی ها افتاده. میشه یه نفر توضیح بده. میخوام جریان بیمه رو براتون تعریف کنم شاید برای شما هم قابل استفاده باشه. خوب جونم براتون بگه وقتی فارغ التحصیل شدم یه پسر کوچولو داشتم . سال 69. از قضای روزگار تو یه شرکت خوب و حسابی مشغول کار شدم که بعد از یه ماه بیمه شدم. تقریبا 7...
-
برگشتم
جمعه 1 خرداد 1394 11:06
دوماهی نبودم. فک کنم از سر همون دو ماه باید شروع کنم. خبر مهم اینکه تبدیل شدم به یه خانم خونه دار. خیلی شیک و مجلسی از کار اومدم بیرون. خوب دیگه حقوق ماهیانه ای در کار نیست و باید چشم بدوزم به دست همسر. برای همسر هم یه کم سنگینه که بخواد منم جزو کسانی حساب کنه که باید براشون خرج کنه . البته اولش یه کم عجیب بود ولی کم...
-
زندگی امروز ما با دیگران ربط دارد به...
شنبه 5 اردیبهشت 1394 15:30
. خیلی از آدمها بازها از من میپرسند خودشناسی یعنی چی؟ وچه کمکی به ما میکند ؟ واینکه ادمهای زیادی از خودشناسی بی خبرند ودارند به زندگی خود ادامه میدهند پس احتمالا ضروزتی براین امر وجود ندارد! صادقانه بگویم برای همه سعی خاصی در جهت توضیح نمیکنم وبه عده ای میگویم البته این که شما هم میگید درسته واون هم خیلی خوشحال از...
-
ازدواج
سهشنبه 18 فروردین 1394 23:43
ازدواج با مردانی که چندین سال از شما بزرگتر هستند همان قدر که ازدواج با مردان کوچکتر رواج یافته، ازدواج با مردانی که خیلی بزرگتر هستند هم شایع است. اختلاف سنی زیاد به معنی این است که شما دو نفر در دو دوره مختلف رشد کردهاید. خوانندههای محبوبتان با هم فرق دارند، فیلمهای مورد علاقهتان سبکهای مختلفی دارند و در...
-
ازدواج سفید
یکشنبه 16 فروردین 1394 23:26
میخوام درباره ازدواج سفید بنویسم. البته از همون اول با اسمش مشکل دارم. ازدواج به معنای تعهد دونفر آدم بالغ هست برای ساختن یک زندگی مشترک. درصورتی که در ازدواج سفید تعهدی وجود نداره. هر کدوم میتونن هر لحظه راهشون رو جدا کنن. مشکل بعدی سفید بودنشه. نمیفهمم چطوری سفید هست وقتی عاقبتی نداره. بچه ای در کار نیست و احتمالا...
-
نوشتن
یکشنبه 16 فروردین 1394 00:22
آقا ما هر شب با خودمون قرار میذاریم بیاییم درباره یکی از صدها موضوعی که تو ذهن داریم بنویسیم. ولی یه ساعت میشینیم به وبلاگ خوندن بعدشم تازه میبینیم یه نفر زودتر و بهتر نوشته. خو چه کاریه. ما هم که تنبل لینک میدیم به اون که دوست عزیز نوشته. مدیونید اگه فک کنید من تنبلم.
-
وبلاگ دوست داشتنی من
شنبه 15 فروردین 1394 00:07
مطالب این وبلاگ رو بخونید. منم عین همین ها رو میخوام بگم
-
گاهی
یکشنبه 2 فروردین 1394 21:36
گاهی بعضی ها با ما جور در می آیند، اما همراه نمی شوند، گاهی نیز آدم هایی را می یابیم که با ما همراه می شوند اما جور در نمی آیند. برخی وقت ها ما آدم هایی را دوست داریم که دوستمان نمی دارند، همان گونه که آدم هایی نیز یافت می شوند که دوستمان دارند، اما ما دوستشان نداریم. به آنانی که دوست نداریم اتفاقی در خیابان بر می...
-
سال نو
جمعه 29 اسفند 1393 21:39
سال نو ، تقدیر نو ، افکار نو بر شما مبارک باد تا باد چنین بادا
-
حموم رفتن
سهشنبه 26 اسفند 1393 07:23
حموم رفتن زمان ما : میرفتیم تو حموم یه شیرو باز میکردیم، دندونامون میریخت کف حموم از سرما! اون یکیو باز میکردیم، مث آب سماور در حال جوش بود! یه عر میزدیم از سوزش، مامانمون مى زد پس کله مون که اذیت نکن، آروم بگیر. بعد با اون صابون زرد گنده ها که مثه چرکِ خشکیده بود، میفتاد به جونمون تا حدى که چشمامون از کاسه دربیاد!...
-
با خودمون مهربون تر باشیم
یکشنبه 24 اسفند 1393 20:01
با خودمون مهربون تر باشیم .............. !!!!!! افسردگی و تشویش رو از خودمون دور کنیم. افسردگی همون خشمیه که نسبت به عملکردهای نا موفق خودمون داشتیم و حالا به شکلی دیگه به ما بازگشته. اصلا چرا باید از دست خودمون عصبانی بشیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ !!!!!!! چه کاریه ..... اگه در بیزینس ، ازدواج،دوستی،امور مالی،تحصیل و ... شکست...